Wednesday, June 18, 2008

نقش جندر در رسانه ها


در اثر کمبود حساسیت جندری، رسانه های عمومی و خصوصی، ملی و بین المللی نتوانسته اند تفکر کلیشه ای حاکم بر مسئلۀ جندر را محدود بسازند.
طرح اجرائی مشترک بیجینگ

طوری که می دانید ما دو گونه رسانه یا وسیلۀ اطلاعات جمعی داریم: دولتی و غیر دولتی یا خصوصی
رسانه های دولتی: عموماً توسط دولت کنترل می شوند و مصارف آن ها را دولت می پردازد. این رسانه ها بیشتر برنامه های سیاسی می داشته باشند و به منظور اطلاع رسانی به مردم و جهت دهی اقشار جامعه در راستای برنامه های دولتی کار می کنند.

رسانه های غیر دولتی/خصوصی: که آزاد بوده رقابت نیز داشته می باشند و عموماً برنامه های تفریحی و تجارتی را در بردارند و به تبلیغ مرام و آگاهی دهی به مردم در جهت اهداف بنیادی شان می پردازند.

باید یادآورشد که در کشوری مانند افغانستان از برنامه های تعلیمی و تفریحی در رسانه های دولتی و غیر دولتی، هردو استفاده می کنند.

در رسانه های ذکرشده ژورنالیستان و کارمندان زن و مرد با هم کار می کنند و طوری که بررسی ها نشان می دهند توازن لازم در استخدام افراد متعلق به دو جنس و تقسیم کار متناسب با رعایت سهم دهی و اشتراک فعال هردو جنس مرد و زن در تهیۀ مطالب، اخبار و گزارش ها و گزینش تصاویر و برنامه ها و اداره و مدیریت بخش های مختلف هر رسانه وجود ندارد؛ حتی در مواردو جنس زن در بعضی از ارگان های نشراتی رسمی و غیر رسمی حضور ندارد. اگر واضح تر بگوییم پله از هر نگاه به سود مردان سنگینی می کند و این طبیعی است که در کیفیت آماده سازی و ارایۀ محتوای نشرات تأثیر وافری دارد و بی طرفی و صداقت رسانه را با سؤال رو به رو می سازد. اگر همه حرف را به صورتی یک سویه مردها بزنند یا زن ها و همه تصاویر و برداشت ها از زاویۀ دید یکی از این گروه ها باشد، جای هیچ تعجبی نیست که آنچه برای مخاطب فراهم شده ناگزیر به نوعی تحت اثر ملاک ها و قضاوت های محدودی قرارگرفته باشد، که حتماً گرفته است. و تداوم چنین وضعی البته به استحکام و ریشه یابی وسیع آن طرز دید ناقص می انجامد که جفایی آشکار در حق طرف مقابل خواهد بود.

نقش رسانه ها در تخلیق و یا ایجاد جندر

بدون تردید رسانه ها در شکل و سمت و سو دادن افکار عمومی نقش مهم و ارزنده یی دارند و این اهمیتی است که دو نیمرخ دارد؛ یا به قولی دیگر اثرگذاری رسانه ها قسمی که در جهت مثبت حایز اهمیت است و تأثیرات خوب بالای افکارمردم دارد، همچنان تأثیرات منفی و ناخوشایند به جا می گذارد. پس توجه به نیرومندی اثرگذار هر رسانه موضوعی است که از آن نمی توان به ساده گی گذشت. تاریخ مطبوعات و رسانه های کشور اگر با غور و دقت زیاد مطالعه شود می بینیم که از همان سپیده دم مطبوعات افغانستان، یعنی چاپ و نشر اولین شماره های جریدۀ «شمس النهار» در زمان امیر شیرعلی خان که دیری نپایید و سپس چاپ و پخش نخستین و تنها شمارۀ «سراج الأخبار افغانستان» به مدیریت شادروان مولوی حبیب الله کندهاری از فعالان مشروطیت اول در عصر سراجیه، عکس العملی که در مقابل مطبوعات نوپا در میان افراد با فکر و دلسوز مردم و در قشر درباریان شدیداً محافظه کار و عقبگرا پدید آمد، بسیار عجیب و تکان دهنده بود. جمعی از این نونهالان عرصۀ فرهنگ با خوشی و آرزومندی زیاد استقبال کردند و جمعی دیگر بودن و بقای آن ها را خطری برای مقام و موقف و آیندۀ منافع شان تلقی کرده در خفا و علاء به تخریب آن ها پرداختند. چنان که از اولی چند شماره یی برجای ماند و دومی تنها به همان شمارۀ اول انجامید و گروه بزرگی از دوستداران و سردمداران نهضت مشروطیت اول، و از جمله مولوی حبیب الله کندهاری جان شان را در راه پخش و اشاعۀ افکارشان از طریق رسانۀ مربوط از دست دادند.
در آن هنگام ترس از نشر و پخش افکار آزادی خواهانه و ترقی طلبانه باعث این ضایعه های جبران ناپذیر شد و اکنون که بیش از صد سال از آن روزگار می گذرد و قلم به دستان و سخنوران و ژورنالیستان ما در ادامۀ راه شادروان علامه محمودطرزی ناشر «سراج الأخبار افغانیه»، پدر مطبوعات معاصر افغانستان و از بزرگمردان دور دوم مشروطه خواهی که به نهضت «جوانان افغان» و استقلال کشور تحت قیادت شاه امان الله غازی انجامید؛ و کار مبارزه و تلاش در این زمینه فراز و فرودهای زیادی را طی کرد و حالا به مرحله یی رسیده ایم که با استوارشدن پایه های نظام دموکراتیک در کشور اهل سخن و مطبوعات و رسانه ها در صدد تحکیم بنیان های آزادی بیان و اندیشه در پرتو قانون اساسی جدید هستند. دیگر مطبوعات و رسانه ها محدود و مقید و در چنگ یکی – دو ارگان و مرجع بیمناک از حرکت و دگرگونی مثبت در جامعه نیستند و ژورنالیستان آگاه و پرتلاش ما نمی خواهند که آزادی های قانونی شان را از دست بدهند و باز هم برای دهه های متمادی در حال خمود و جمود باقی بمانند و اراده یی در هیچ موردی نداشته باشند؛ یا ثنا بخوانند و ستایش و تأیید کنند و یا صحنه را به عناصر بی خاصیت و تسلیم طلب واگذارند.
این دوره یی دیگر است و مقتضیات دیگری دارد؛ از جمله وجود فعال ژورنالیستان زن در متن پر تحرک فعالیت های رسانه ای که خیلی گسترده و عمیق شده و گونه های فراوانی یافته است از صوتی و تصویری تا چاپی و دیجیتالی وغیره. کاری چنین مهم و خطیر و عرصه یی بدین فراخی و پهنا با هدف هایی بدان بزرگی و ژرفا دیگر نمی تواند با تلاش و مساعی تنها مردان یا بیشتر مردان صورت بگیرد و به نتیجۀ درخوری برسد. موفقیت در این زمینه توجه کافی و شافی به مشارکت کامل و بدون تبعیض و محدودیت هردو قشر زن و مرد را می طلبد. و اگر از این دو منبع عظیم نیروی انسانی استفادۀ شایسته بشود و همه استعدادها بی کم و کاست و در توازنی لازم بر اساس لیاقت و تجربه و پشتکار به میدان بیایند؛ و به یکدیگر کمک کنند و علم و تجربه و مهارت شان را از هم دریغ ندارند، حتماً بازوهای کار آفریننده تقویت یافته دستاوردی مشترک و کاملتر و درست تر از یک کار نارسای انفرادی یا کوشش ناتمام یک گروهک محدود و ناقص به وجود می آید. بهترین مثال چنین عملی یک سمفونی کامل عیار است که از اجرای دقیق و درست و ترکیبی نوازنده گانی لایق و کارکشته و با فراست و با متابعت از نوت های گوناگونی که برای هر یک از سازها تهیه شده، به میان می آید و اثری عمیق و پایدار دارد. مثال و ترکیب یک ارگان نشراتی یا رسانه اگر با همین ظرافت باشد و مردان و زنان ژورنالیست در آن در کنار هم و با هم به تهیۀ مطالب و موضوعات بپردازند و از مشوره های فنی و مسلکی یکدیگر به خوبی برخوردار شوند و توزیع عناوین و مسایل مورد کنکاش به صورتی باشد که هرکدام به مقتضای محتوی و سوژه در بررسی و ارایۀ آن سهیم گردند و دیدگاه های مردانه بر مسایل مربوط به زنان و دیدگاه های زنانه بر مسایل وابسته به مردان تحمیل نشود و گسترده گی نظر و فکر در میان باشد و نیت نیک همراهی کند و تلقیات و کلیشه های فرسوده و مضر و بازدارنده به دور افگنده شوند، موفقیتی شایان به دست می آید و موانعی بزرگ از سر راه برکنار می شوند.
حساسیت جنسی لازمۀ کار ژورنالیستی در این برهه است و با ناهنجاری ها و نارسایی هایی که در کار مطبوعات و رسانه های ما دیده می شوند، و این کاملاً مخالف خواست زمان و مصالح جامعه و مردم ماست و حساس بودن افراد متعهد و ملتزم را می طلبد، آگاهی از این موضوع مهم به ژورنالیستان، دیدگاه و قدرت قضاوتی وسیع و عادلانه را می دهد و از این که در گزارش خود به سود تنها یک قشر، مثلاً مرد و به ضرر زن یا به سود قشر زن و به زیان مرد عمل کنند، آنان را از چنین عمل و رفتار زشتی بازمی دارد. اینگونه حساسیت طبعاً انصاف و عدالت را تقویه می کند.

نقش منفی رسانه ها در ایجاد جندر

در رسانه ها: تیاتر، سینما، رادیو، تلویزیون، روزنامه ها و ... زنان و مردان نقش بازی می کنند؛ اما متأسفانه کارگردانان اصلی در پشت صحنه مردانند. مردان برنامه ریزی می کنند و برای نشر و پخش اندیشه های شان صحنه می سازند و از زنان استفادۀ ابزاری صورت می گیرد؛ بنابرآن اگر به داستان ها، نمایش ها، نشر و پخش بسیاری از مطالب توجه کنیم می بینیم که همیشه زنان ضعیف نشان داده می شوند؛ مورد تجاوز قرارمی گیرند و نیاز به متولی و حمایتگردارند.

این گونه نقش ها و برنامه ها در درازمدت در اذهان باقی می مانند و زنان را نسبت به مردان ضعیفتر و محتاجتر نشان داده روی هم رفته تصویر دوگانه یی در ذهن انسان ترسیم کرده و به جا می گذارند. چنین نقش و اثری منفی و غیر قابل تأیید است. اگر زن نیم پیکر جامعه است و اگر یک بال از دوبال پرنده یی است که اجتماع نام دارد و بارها این حرف را از بزرگان دین و دولت شنیده ایم، پس چرا در مطبوعات و رسانه ها که آیینۀ تمام نمای ارزش ها، نظرگاه ها و منعکس کنندۀ مفکوره های گروه ها و اقشار ملتند به این مهم کمتر الطاف می شود که فضای مناسب کاری باید برقرار باشد تا زن و مرد ژورنالیست بدون شبهه به انجام رسالت تاریخی و انسانی شان بپردازند. با ناهنجاری در زمینۀ کاری ژورنالیستان و دستگاه های نشر و پخش، محصول و فرآورده یی که از این طریق به خورد جامعه داده می شود، البته محصولی سالم نیست؛ زهرآلود است، مشکوک و ویرانگر است؛ کارساز نیست، رهنما و مشوق و حل کننده یا نشان دهندۀ راه حل نیست، بلکه مشکل ساز و غلط انداز و گمراه کننده است و به تلقین و اشاعۀ آنچه که ناباب و مضر و خطرناک است می پردازد و به جای این که عناصر متشکلۀ اجتماع ما را به هم نزدیک کند و به هم دمساز و همراز بسازد و فاصله میان اقشار مرد و زن را بکاهد و آنان را در کنار هم و با مساعی یکدیگرشان به سازنده گی و بالنده گی وادارد، جدایی و اختلاف و خصومت را جایگزین می سازد و شکاکیت و بی اعتمادی می آفریند و به حق کشی و حق تلفی و نابری جنسیتی دامن می زند. چنین رسانه هایی در بهترین وضع و حالت، بی اعتنائی و بی تفاوتی نشان داده از گام گذاردن در راه برداشتن موانع و رفع شبهات که شجاعت و جربزه می خواهد حذر می کنند.

نقش مثبت رسانه ها در از بین بردن تعصبات جندری

تعصب جندری یا جنسی چون در امتداد زمان با توجه به مسایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و ... شکل می گیرد، بنا به عوامل مخلف همواره در تحول می باشد. چون رسانه ها در مسایل یادشده تأثیرگذارند، می توانند یکی از عوامل مؤثر برای نابودی و یا حد اقل کاهش تعصبات جندری شوند. برخ بدین باورند که چنین تعصبات و تضادها از طبیعت مرد و زن برمی خیزند و علاج ناپذیرند. آنان استدلال ضعیف و بی بنیاد خود را دارند که زن به طبع از مرد ضعیف تر است و با عنوان کردن این نکته که زن در خلقت خود نواقصی دارد و همین نواقص باعث می شود که نتواند مانند مرد به هر کاری دست یازد و هر موقفی را اشغال کند و هرگونه توانایی و استعدادی را از خود بروز دهد. اما اینگونه ترهات تا کنون پایۀ محکم و ثابتی در مباحث بشرشناسی، جامعه شناسی و روان شناسی برای خود نیافته اند و کسانی هم که می خواهند با توسل به چنین استدلال ها سخن شان را در مورد جنس دوم بودن زن از لحاظ مقام و منزلت به کرسی بنشانند، تا هنوز به نتیجۀ مطمینی دست نیافته اند که از هر لحاظ موجه باشد. تنها غرض و مرض و اسیر و کنیز نگهداشتن زن برای رفع غرایز و استثمار نیرو و توانایی های کاری و آفرینشی او و محروم داشتن جنس زن از آنچه که مانند مردان سزاوار و درخور آن است تا هنوز عامل بدبختی های بی حد و حساب این موجود عزیز و قابل احترام بوده و است که با صداقت و سعۀ صدر باید به این موضوع اعتراف کرد و در رفع آن از صرف مساعی بی شایبه دریغ نورزید. آیا همین بس نیست که هرچه مرد در جهان بوده و هست و خواهد بود، فرزندان مادران شان و زادۀ زنان بوده و هستند و خواهند بود؟! پس چرا فرزندان ناخلف به مادران شان که از همه کس و همه چیز به آنان نزدیکتر و مهربانتر اند بدینگونه خیانت می ورزند و در برابر شان جبهه می گیرند؟!

رسانه ها به یقین که در کم کردن از انواع خشونت ها و بدرفتاری ها و حق تلفی هایی که منشأ جنسیتی دارند اثر مثبتی باید بگذارند، که تا اندازه یی گذاشته اند؛ ولی کافی نبوده است. رسانه ها می توانند در حل و فصل مشکلات و منازعاتی که در خانه ها، دفترها و بخش های مختلف جامعه میان مردان و زنان به وجود می آیند و ریشه در مسایل حقوقی، عدم مساوات و بی عدالتی، بی سوادی و بیخبری عمومی، ازدواج های نا مناسب، نقایص نظام اداری و قضائی کشور، عنعنات ناپسند وغیره دارند، نقش برازنده یی ایفاء کنند و هرگونه تعصب و کوتاه بینی را به سود پیشرفت جامعه و کشور به چالش بگیرند. کارهای زیادی از رسانه ها توقع می رود؛ به خصوص حالا که افغانستان چند دهه جنگ و ویرانی و بی ثباتی را پشت سر می گذارد و ملت، دردها، خاطره ها و نیازهای فراوانی دارد که باید مطرح شوند؛ و اگر رسانه ها از قشریگری و عنادورزی گروهی و صنفی و تعلقات شدید قومی و نژادی بگذرند و با صفا و راستی و به قصد خدمت بی شایبه گام پیش گذارند شکی نیست که راه به سوی پیشرفت و سعادت و آسایش همه گانی کوتاهتر می شود.

مطبوعات، رسانه ها و مساوات جندری
وقتی از مساوات می گوییم، هدف مان دو و دو، چهارتا نیست. منظور از این کلمۀ مساوات فراهم کردن و دادن فرصت برابر به زن و مرد است در همه زمینه ها تا امکان رشد کامل را داشته باشند. اگر به صرف این که یکی زن است و از قدیم گفته اند و ماهم شنیده ایم و بدون قضاوت ومنطق سالم تکرار می کنیم که این و آن کار برای زنان نیست؛ پس مانع می شویم که ایشان به آن موقف و فرصت برسند، در حقیقت از مساوات که شرط حتمی عدالت اجتماعی است سرپیچی کرده ایم. جداکردن و تتبعیض قایل شدن و حق ندادن به کسی از جهت این که زن یا مرد است و فلان کار مخصوص او نیست، معنای عدم مساوات را می دهد. این گونه برخورد به مسایل از دیدگاهی تنگ و قشری و مغرضانه منشأ می گیرد و از هیچ نگاه جواز ندارد. توازن در برنامه های مطبوعاتی و رسانه ای، انجام فعالیت ها و نقش ها؛ اصلاح تصویرها و پیام ها و ... در تغییر ذهنیات منفی گرایانه و مخالف با عدالت و مساوات اثردارند؛ اما زمان می برد تا ما این تغییرات را حس کنیم؛ چون شکل گرفتن اندیشه ها و باورها زمان می برد. در فعالیت ها به کار است که مساوات جندری در نظرگرفته شود و برای تحول اساسی برنامۀ درازمدتی طرح گردد تا ماهیت پیام های رسانه ای عوض شود. تحول در ماهیت رسانه ها در مدتی طولانی منتج به تحول فکری و فرهنگی خواهدشد. ماهیت رسانه ها چیزی نیست به جز همان اهداف و شیوه هایی که رسانه ها بر مبنای آن تشکل می پذیرند و کار و فعالیت می کنند. آوردن یک دگرگونی بنیادی در سطح و عمق ارگان های نشراتی و رسانه ای کار آسانی نیست و در قدم نخست به افرادی نیاز است که این ضرورت را بیشتر و پیشتر از دیگران درک کرده باشند و به رفتار و کردار و شیوه های عمل و داشته های فکری و معنوی و مهارت های مسلکی خود به دیدۀ انتقادی و اصلاحی نگریسته تحول پذیرفته باشند. این کار وقتی صورت می گیرد که صاحبان دولتی یا شخصی مطبوعات و رسانه ها به اهمیت و ضرورت چنان دگرگونیی معتقد شده باشند؛ و این اعتقاد هنگامی شکل می گیرد و به پخته گی می رسد که آماج فکری و اندیشه گی و اهداف و مقاصد فعالیت ها شفاف و انسانی گردند. این یک زنجیرۀ پیوسته است و گسسته گی در هر کدام از عناصر آن، گسسته گی در کل زنجیر و در نتیجه ناکامی در راهبرد تمام دستگاه را در پی دارد.

رسانه ها و حساسیت جندری
رسانه ها باید از طریق نشرات و نمایش ها و درامه ها و ... حساسیت جندری ایجاد نمایند؛ زیرا با تحلیل مسایل جندری و عوامل آن، مشکلات و راه های حل بحران جندری قابل حس شده مردم در آگاهی قرارمی گیرند. وقتی یک رسانه، خودش به حل معضل جندری یا جنسیتی در درون تشکیلات خود دست می یابد یا تا اندازه یی به این مأمول می رسد، دیگر زمانی است که این توانایی و دسترسی لازم را یافته تا جامعه را دگرگون کند؛ یعنی گروه ها و اقشار مختلف جامعه را به این پرسش اساسی مواجه سازد که تنها راه رسیدن به یک نظام کاملاً مردم سالار و یگانه طریق دست یافتن به آرمان های والای مردمی و تحقق بخشیدن شایسته سالاری در نظام دولتی و اجتماعی کشور، عطف توجه جدی به دگرگون کردن نگاه و تفکر راجع به مسئلۀ جنسیت و تقسیم کار بر پایۀ آن است. به هر اندازه که مردان و زنان ما در هر جا و هر موقفی که هستند به این مسئله توجه کنند که فرق های جنسیتی مخلوق جامعه، فرهنگ و مناسبات حاکم مادی و معنوی است و به سرشت و پیدایش انسان تعلقی ندارد، به همان اندازه راه برای آوردن یک مساوات و عدالت واقعی هموار می شود؛ زیرا موانع و مقاومت های بازدارنده کاهش می یابند و بر تعداد کسانی که دیگران را هم در کنار خود به سان همنوع و همپایه قبول می کنند و برتری منفی و ظالمانه بر دیگران نمی جویند افزوده می گردد.

اگر رسانه ها بتوانند این فکر و دید منتقدانه را به افراد جامعه رسوخ دهند که مرد و زن در آفرینش از هم فرق چندانی ندارند و تفاوت بیولوژیکی بدان صورت نیست که زن را در مقام فروتری نسبت به مرد قرار دهد و از او وسیله یی برای امیال و خواست های مرد بسازد، طبیعی است که در بسی از مناسبات و روابط تغییر ژرف و همه جانبه رونما خواهد شد؛ از تشنج، درگیری ها و رویا رویی های بی شماری جلوگیری خواهد شد و مصایب بزرگی به اختتام خواهند رسید. آزاد شدن و به صحنۀ کار و خلاقیت آمدن بخش عظیمی از نیروی انسانی که تا کنون درگیر و اسیر و به گونۀ اسفباری ناکارآمد است در گرو چنین یک حرکت سازنده و مثبت پنداشته می شود.

ساخت و ترکیب مناسب یک ارگان رسانه ای
تهیۀ اخبار و گزارش ها وغیره با روحیة حساسیت جنسیتی نیاز به دستگاه رسانه ای خوش ترکیب و آماده یی دارد که از سهولت های لازم کاری و از افراد تعلیم یافته و متعهدی برخوردار باشد. برای رسیدن به این مأمول هر رسانه با داشتن ژورنالیستان زن و مرد لازم است که
· تقسیم وظایفی دقیق در تشکیل خود داشته باشد
· برای کاهش و جلوگیری از تخطی علیه زنان، اصلاح و بهبودبخشیدن در نقش و حضور آنان در رسانه ها به حیث یک گام اثرناک باید تلقی شود و زنان، کم از کم 35 در صد از پست های بلند کاری اداره و رهبری را در اختیار داشته باشند
· ارتقای مسلکی و دادن صلاحیت به زنان ژورنالیست
· زنان در موقفی باشند که بتوانند بر کم و کیف یا چندی و چونی خبر و گزارشی که تهیه و نشر می شود و در انتخاپ و طرز ارایة تصویری از زن که قرار است به دسترس جامعه قرارگیرد، حق تصمیم گیری مستقیم را داشته باشند
· به دیدگاه های ژورنالیستان زن در مورد قشر مربوط شان ارج لازم گزارده شود
· به ایجاد محیط کاری مشترک پرداخته شود
· کارباهمی برای ساختن یک شبکه یا انجمن زنان فعال در رسانه و رسانه های مختلف انجام گیرد تا شرایط بهتری برای شناخت یکدیگر شان فراهم شود
· کوشش پیوسته در اصلاح دیدگاه ها راجع به زنان صورت گیرد
· شیوه های کاری ژورنالیستان با کسب تجربه های تازه و دگرگونی ها، همآهنگ و در حال تغییر و اصلاح باشند و برای بازدهی زیادتر پیوسته بهبود یابند
· در مورد زنان و مردان و گروه ها و اقشار اجتماعی از سخنان کلیشه ای و قالبی و مفاهیم زبانزدی که صبغۀ علمی و پژوهشی نداشته صرف به منظور تعجیز و تخویف و مغشوش کردن اذهان مردم در جهت تحمیق افکار عامه به کار می روند و هیچگونه محتوای بشرخواهی و حسن نیت در آن ها وجود ندارد شدیداً حذر شود
· از انحصارگرایی و خودغرضی پرهیز گردد

اگر مردان از این روحیه برخوردار باشند که همه چیز را در درون یک مؤ سسة نشراتی و رسانه ای منحصر به خود و افکار و خیالات شان ندانند و طرف زن را هم مثل خود ذیحق دانسته به او موقع کار و کوشش و مداخلة ضروری را بدهند، باور واثق داریم که خبر و گزارش داده شده شایستة اعتماد و از نگاه اثرگذاری مثبت و سازنده، دارای ارزش عالی خواهد بود.

نقش رسانه ها در کاهش خشونت علیه زنان
رسانه ها با وفاداری به وعده های خدمتی که به جامعه می دهند و با تعهدی که در زمینه دارند باید به این گونه مسایل با جدیت زیاد بپردازند و نگذارند که حیات و منافع بخش عظیمی از تودۀ مردم که زنان اند و همیشه در حق شان جفا و بی اعتنائی شده است، دستخوش بی مبالاتی ها و بی پروایی های غیر مسئولانه گردد.اطلاع رسانی و روشنگری در میان افراد جامعه که جزء وظایف عمدۀ ژورنالیستان است اثر ژرفی در کاهش خشونت های گوناگون جنسیتی خواهد داشت.

رسانه ها در جهت شناساندن عوامل ضعف و راه های بیرون رفت از مشکلات می توانند نقش اساسی ایفا کنند و در اتخاذ و اجرای تدابیری که به کاهش خشونت ها و ناهنجاری ها در رفتار با زنان مؤثرند یاری رسانند. یکی از جملۀ تدابیر مهم، بازگرداندن وتشویق توانمندی های خود زنان است که به این عوامل بسته گی دارد:

· آگاهی زنان از مسئولیت های شان
· آموزش و تعلیم و تربیه
· تحلیل واقعی و نگاهی مجدد در این مورد به دستورهای اکید و اثرگذار دینی و مذهبی
· بلند بردن سطح انتظارات و توقعات زنان از خود
· روحیۀ همکاری مثبت
· تشویق زنان به اشتراک در امور اقتصادی
· تقویت فرصت های شغلی و اقتصادی برای زنان و حمایت آنان در این زمینه
· توجه منصفانه به مرد و زن
· کمک به فراهم آوری شرایط لازم مشارکت متوازن در فعالیت های سیاسی و تصمیم گیری ها

طرق بازتابدهی خشونت ها و تخلفات ناشی از جنسیت

با استفاده از امکانات و تکنیک های گوناگونی که در دسترس ژورنالیستان و صاحبان رسانه ها می باشد، می توان با انتخابی دقیق و مطابق به وضعیت و ضرورت و با استفاده از ژانر یا نوع به خصوصی که در گزارش دهی و اشاعة آن مسئله دارای اثری مناسب پنداشته می شود، اقدام کرد. رعایت این چند نکته مورد نیاز جدی است:

· از اغراق و مبالغه به هر حال باید پرهیز شود
· راستی ودرستی در اخبار و گزارشدهی اساس کار باشد
· هتک حرمت هیچ انسانی مجاز نیست
· اگر با دریافت اطلاعات مورد نظر بیم تشویق دیگران به عمل زشت و خشونت متصور باشد از نشر آن به صورتی که چنین تصوری را به میان آورده خودداری گردد
· مطلب به صورتی ارایه شود که خواننده، شنونده یا بیننده به اصل واقعه و علل و اسباب و پی آمدهای احتمالی آن برای کسی که مورد خشونت بوده یا بسته گان و بازمانده گان او وقوف کامل پیدا کند
· مخاطب باید از طریق دریافت اطلاعات لازم با عواقب قانونی تخلف برای متخلف نیز آشنا شود
· قضاوت یک جانبه صورت نگیرد
· تا محکمه حکم قطعی راجع به قضیه صادر نکرده باشد، از قضاوت شخصی و صدور احکام غیر مسئولانه پرهیز گردد
· با آبروی افرادی که متهم اند و هنوز مجرم شناخته نمی شوند یا در جریان بازپرسی ها و جستجو وارد قضایا می شوند با احتیاط برخورد شود
· قبل از نشر چنین مطالب گرفتن مشوره های مسلکی در زمینه به سلامت و سودمندی اشاعه و توزیع آن ها کمک می کند
· در تصویری که ارایه می شود از نظر جنسیتی جبهه گیری نشود و توجه منصفانه به مرد و زن صورت گیرد
· به محض اطلاع یافتن از قضیه یا جریانی، عجولانه و بی تأمل گزارش کردن، هم جریان تحقیق را مخدوش می کند و هم به حیثیت و اعتبار رسانه لطمه می زند؛ بنابر این حقیقت را نباید فدای شهرت کاذب و خودنمایی در بین هم مسلکان نمود و بدون پروای عواقب کار، بی گدر به آب زد

Tuesday, June 17, 2008

مفکوره آزادی بیان

حق آزادی بیان در قوانین اصلی و اساسی تقریباً تمام دولت های امروزی بشمول جمهوری های آسیای مرکزی تذکر رفته است. گرچه واقعیت اینکه سانسور در بسیاری از مناطق جهان باقی میماند مبین آنست که ضمانت های رسمی همیشه با قدرشناسی مفهوم و اهمیت آزادی بیان توأم نمیباشد. فصل نامه مقدماتی هذا طرح مفهوم حقوق بشر و اینکه حق آزادی بیان چرا بمثابه یکی از مبادی های دیموکراسی نوین شمرده میشود، را ارائه میکند.


مفهوم حقوق بشر

مفهوم نوین حقوق بشر بعد از جنگ جهانی دوم بمیان آمد. تا آن زمان، روشی که یک دولت بوسیله آن با اتباع خود برخورد مینمود وسیعاً منحیث یک موضوع داخلی پنداشته میشد تا اینکه ارتباط مشروع با جهان بیرونی داشته باشد. خشونت و قتل عام که ذریعه رژیم شکست خورده نازی ها بر علیه ملت های خارجی و نیز مردم خود آلمان صورت پذیرفت باعث فراخوان ستندرد های بین المللی در جهت حفظ کرامت انسانی گردید که دولت ها را منبعد در روابط شان با افراد در قوانین ملزم میگرداند .
هنگامی که متحدین ظفرمند در سال 1945 در سانفرانسیسکو غرض اتخاذ میثاق ملل متحد باهم گرد آمدند، نگرانی های در مورد حقوق بشر در آجندای کارشان فوق العاده بلند بود.
پیشنهاد گنجانیدن یک قانون بین المللی جامع حقوق بشر در میثاق ملل متحد نهایت جاه طلبانه خوانده شده و رد گردید ولی سند نهایی پنج مراتبه به حقوق بشر اشاره نموده و ماده 68 آن به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد وظیفه می سپارد تا کمیسیونی را "غرض اعتلای حقوق بشر" ایجاد نماید.
کمیسیون حقوق بشر ملل متحد بعد از تاسیس خود بزودی به امر تعیین ستندرد های حقوق بشر که حتی الامکان منعکس کننده ارزش های مشترک ملت ها و فرهنگ های جهان باشد، آغاز بکار نمود. یکی از مشکلات عمده که تسوید کنندگان معیارات مذکور به آن مواجه گردیدند همانا خاصه تقنینی سندی بود که آنها آنرا آماده میکردند. تعدادی کشور ها از قرار داد الزامی حقوقی که توسط تمام اعضای ملل متحد مورد تایید قرار گیرد حمایت میکردند عده دیگر اعلامیه تشویقی اخلاقی عاری از فشار قانون را ترجیح میدادند. در نهایت فضای آشفتگی در صحنه حاکم شده و تصمیم بر آن میگردد تا به هر دو امر با آغاز از یک برنامه، اقدام شود. نتیجه اولیه همانا اعلامیه جهانی حقوق بشر بود که بدون هر گونه رای مخالف توسط مجمع عمومی ملل متحد در سال 1948 مورد تأیید قرار گرفت. متعاقباً بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر دو میثاق تدوین تدوین میابد: میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی 2 و مثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی3 که بالترتیب توسط 156؟ و 153 دولت بشمول تمام دول آسیای مرکزی مورد تأیید قرار گرفت. اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در مجموع اغلب بعنوان "قانون جهانی حقوق بشر" نامیده میشود.

ارزش های که در قانون بین المللی حقوق بشر تذکار یافته اند داستان نه بلکه مقصد از آن تعریف موافقت همگانی معیار برخورد دولت ها که منعکس کننده اراده تمام بشریت بود. اهمیت قانون مذکور متکی بر خصوصیت قانونی آن میباشد. قانون مذکور مکلفیت دول را در قبال هر فردی که دولت ها بالای آنان قدرت شانرا تمثیل میدارند را بر با اصطلاحات مضبوطی برمیشمارد. مزید برآن، قانون مذکور پرنسیبی را ایجاد مینماید که مطابق آن هر گونه تخلف از چنین حقوق دیگر یک مساله داخلی دولت ها نه بلکه در مجموع منحیث نگرانی مشروع جامعه جهانی پنداشته میشود.

اعلامیه جهانی حقوق بشر بمثابه بهترین بیان حقوق بشر بین الملل باقی میماند. علامیه مذکور به صرف در مورد میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بلکه همچنان در مورد تعداد کثیری از قوانین حقوق بشری منطقه و جهان بلکه بمثابه بخش های از بسیاری قوانین اساسی داخلی را تشکیل میدهد.
1.2. آزادی بیان بمثابه یک حق کلیدی بشر
اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی هر دو در ماده 19 حق آزادی بیان را تضمین مینمایند. این امر بصورت گسترده یی تشخیص داده شده است که آزادی بیان در حق خود نه تنها از اهمیت بنیادی برخورد دار است بلکه در شناخت سایر حقوق نیز حیاتی میباشد.
آزادی بیان در یک سطح انفرادی کلید رشد، کرامت و اکمال یک شخص محسوب میشود. مردم میتوانند از طریق تبادل آزادانه نظریات و معلومات با سایرین از ماحول و جهان وسیع شناخت حاصل کرده آنها را قادر بسازد تا زندگی شانرا بهتر پلان کرده و به تجارت شان بپردازند. مزید برآن، قادربودن به ابراز نظریات اتباع کشور را بدآن میدارد مصونیت و احترام توسط دولت را احساس کنند.
ازادی بیان در یک سطح ملی، برای حکومت سالم و از آنرو برای پیشرفت اقتصادی و اجتماعی یک پیش شرط لازم پنداشته میشود. بیان آزاد در کیفیت حکومت از طرق متعددی سهیم میگردد. در قدم اول، این امر اطمینان میبخشد که دولت توسط عناصر و افراد امین اداره میشود. در شرایط دیموکراسی مباحثه آزاد در مورد ویا میان جناح های سیاسی متعدد قوت و ضعف آنها را برملا ساخته و رأی دهندگان را قادر میسازد تا در مورد آنکه بهترین فرد شایسته غرض پیشبرد زمام کشور چه کسی میتواند باشد مفکوره میبخشد تا مطابق به آن به ارائه رأی بپردازند. مصونیت رسانه های دولت و مخالفین در برملا شدن موارد فساد اداری و یا سایر نابسامانی ها کمک نموده و از ریشه دواندن فرهنگ خیانت جلوگیری بعمل میآورد.

آزادی بیان همچنان حکومت سالم را از طریق قادر ساختن اتباع به مطرح ساختن نگرانی ها با مقامات تعالی میبخشد. هرگاه مردم بتوانند مفکوره هایشان را بدون ترس بیان کنند و رسانه نیز اجازه داشته باشند تا آنچه را که گفته شده است گزارش بدهند در آنصورت حکومت فرصت خواهد یافت تا از مشکلات آنها اطلاع یافته و اقدامات لازم را در جهت رفع آنها اتخاذ نماید.
در قدم سوم، بیان آزداد اطمینان میدهد که پالیسی ها و قوانین جدید محتاطانه مد نظر گرفته میشوند. از طریق مباحثه عام، اعضای از جامعه که دارای نظریات مفید در رابطه به یک موضوع میباشند را شناسانده و یک "بازار ی از نظریات" را برای دولت پیشکش میدارد که میتوان از آن میان بهتر پیشنهادات را برگزید. مباحثه آزاد پیرامون قانون در مورد اینکه بلاخره قانون اتخاذ شده از حمایت مردم برخوردار بوده و امر رعایت آنرا بیشتر محتمل میسازد، اطمینان حاصل میکند
بلاخره آزدادی بیان تطبیق سایر حقوق بشری را ارتقا میبخشد. آزادی بیان نه تنها دولت را در بهبود پالیسی ها در تمامی عرصه ها بشمول حقوق بشر کمک میکند بلکه این امر همچنان ژورنالستان و فعالین را در عطف توجه به مشکلات و سؤ استفاده ها از حقوق بشر قادر ساخته و دولت را تشویق مینماید تا در مورد آنها اقدامی نماید.
بر مبنای تمامی دلایل فوق جامعه جهانی آزادی بیان را بمثابه یکی از مهمترین حقوق بشری شناسایی نموده است. مجمع عمومی ملل متحد در سال 1946 در اولین نشست خود قطع نامه 59(1) را که اظهار میدارد:" آزادی معلومات یکی از حقوق بنیادی بشری بوده و معیار تمامی انواع آزادی هایست که بموجب آن ملل متحد محترم شمرده میشود.[1]
[1] 14 دسمبر 1946

معرفی نظریه های ارتباطات


برای مطالعه تفصیلات نظریات ارتباطات که در صفحه موضوعات دانشجویان دانشگاه کابل ارائه شده است مراجعه نمایید. با احترام لطف الله لطفی

http://www.ictfarajoo.com/Default.aspx?TabId=54&atId=51

رسانه ها و رسانه ی برتر ‏

قرن بیستم بر سه محور قدرت نظامی مبتنی بر بم اتوم، اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد، فرهنگ مبتنی بر لیبرال دموکراسی استوار بود. ارتباطات مبتنی بر رسانه های فراگیر، دیانت مبتنی بر ارزش های انسان محور و توسعه پایدار مبتنی بر جهان سازی، سه محور قرن بیست و یکم اند.

محور یابی جهانی زائیده اتاق های فکری قدرت های کلیدی میباشد. این قدرت ها متشکل از کشورهای اند که امروزه حیطه فعالیت های خود را به این مسائل از قبل تهداب گذاری نموده و یا به عنوانی آنرا در سطور از فرهنگ توسعه کشور خود جا داده اند. چون محور قرن بیست و یکم پس از یک ردۀ طولانی تحولات اثر گذار تاریخی، انقلابات فرهنگی و علمی روی داده است. بناً بازهم کشورهای ردۀ اول و توسعه یافته، پیش از دیگران سرمایه گذاری چشم گیری در حوزه رسانه های فراگیر را به لایه های قدرت پیشنهاد کردند.

بهتر است اکنون اندکی روی رسانه تمرکز نماییم، چنانچه رسانه را قبلاً تعریف نموده اند رسانه در مفهوم ارتباطی آن عاملی است که میتواند پیامی را به مخاطب انتقال دهد. این عامل از شکل های ابتدایی نمادین آغاز می شود و در جامعه مدرن به شکلی نهادمند، تحت عنوان رسانه های تصویری، شنیداری و مطبوعات تعریف میگردد.

رسانه های مدرن به لحاظ سرعت بخشی به چرخه گردش اطلاعات و بهبود آگاهی عمومی از جریان های روزانه زندگی بشری، با اقبال بالایی از سوی جامعه رو به رو می شوند. بنابراین توجیهی منطقی به نظر میرسید که در حفظ و استفاده و هستی این رسانه ها شکی وجود نداشته باشد. بشر امروز مجبور است خود را به سیستم رسانه های مدرن متصل سازد. این تصمیم نه ارادی است، نه گزینشی. واقعیت بینی، یعنی آنچه زندگی فرهنگی بشر را تشکیل میدهد، به ناچار باید از مجرای رسانه ها خود را به فرد فرد جامعه بنمایاند.

ویژه گی های رسانه ی برتر باید در انتشار اخبار و رویداد ها از جامعیت، صحت، سرعت و دقت کافی برخوردار باشد. هر رسانه ای به طور عام برای موفقیت و برتر بودن باید رویکرد مخاطب گرا داشته باشد. البته در کنار توجه به مخاطب باید، زمینه های مانند آموزش، و فرهنگ سازی را برای عموم جامعه ایجاد کند. در واقع هر رسانه ای باید به اصول ومبانی خاصی معتقد باشد و بر مبنای آن و نه صرفاً سلایق مخاطبان حرکت کند. زمانی، رسانه ای برتر به شمار میآید که بتواند اعتماد مخاطبان را به خود جلب کند، در حقیقت مخاطبان احساس کنند آن رسانه، با شفافیت و بدون جانب داری اخبار و رویداد ها را منتشر میکند: چنانچه رسانه های خبری، علاوه بر مخاطب گرایی، باید از سرعت، صحت و جامعیت و دقت خبری برخوردار باشند، همچنین مطبوعات نیز برای آن که از سرعت خبری غافل نباشند، باید علاوه بر نسخه چاپی خود، یک نسخه انترنتی یا Online را راه اندازی کنند و بیشتر در نسخه های چاپی خود به تحلیل و ارزیابی رویدادهای روزانه بپردازند. بنابراین در شرایط فعلی رسانه های موفق به فضای سایبر (انترنت) اهمیت بیشتر میدهند.

الیس من یکی از پرودیوسران برنامه بی بی سی ابراز میدارد: آن چه فضای عمومی نشان میدهد، عامه جامعه اعتماد چندانی به رسانه های ما ندارند. البته این امر طبیعی است چرا که زایش مطبوعات در دل حکومت ما بوده است و تنها در چند دوره ایی تاریخی مطبوعات توانستند آزادانه به فعالیت بپردازند. این عالم علم ارتباطات یکی دیگر از زمینه های بی اعتمادی مخاطبان به مطبوعات را در عملکرد ناصحیح آن ها میداند و تصریح میکند: رسانه های ما برخی اوقات به دلیل تعلل در خبر رسانی و خود سانسوری در اخبار سبب شده اند تصورعامه ی جامعه نسبت به آن ها تغیر کند، چرا که اعتماد مخاطب به رسانه مانند ظرفی بلورین میماند که اگر این ظرف شکسته شود دیگر امکان ترمیم آن وجود ندارد. همچنان رسانه ما به دلیل ضعف عملکردی که داشتند به مراتب اعتماد مخاطبان را به خود مخدوش کرده اند، بنابراین بازسازی این اعتماد نیازمند گذشته زمان طولانی است و رسانه ها باید در شرایط حساس و بحرانی در افزایش اعتماد مخاطبان خود گام بردارند.

اما یک عده افکار دیگر به این عقیده اند که: هر رسانه با توجه به قابلیت هایی که دارد میتواند به موفقیت برسد و در حقیقت بهره گیری کامل از قابلیت های هر رسانه سبب برتری آن میشود. هر رسانه با کارکردهای که دارد با رسانه های دیگری متفاوت است. به طور مثال در رسانه های دیداری-شنیداری توجه به مولفه های صدا و تصویر و سعی در جذاب کردن آن ها اهمیت بیشتری دارد چرا که این مولفه ها میتوانند تاثیری بیشتری بر مخاطب بگذارد.

به عقیده ی این مستعدان بخش علوم ارتباطات، دست اندرکاران امور رسانه ایی باید برای موفقیت به این تمایزها و تفاوت توجه کنند، چرا که بی توجهی به این مساله سبب میشود رسانه ای مانند تلویزیون به رادیو تبدیل شود و در نهایت مخاطب دچار خستگی و از دست دادن امید از چنین رسانه یی گردد. همچنان عامه یی جامعه ما با توجه به کمبود ها و خلاء های اطلاع رسانی که همواره از ابتدای راه اندازی رسانه ها در افغانستان وجود داشته است نسبت به این رسانه های داخلی بی اعتماد بوده اند.
بناً یکباردیگر با تاکید براین اصل میتوان خاطر نشان گردید که رسانه ها در انتشار مطالب با در نظر داشت جامعیت، صحت وسرعت متعهد بوده و در قبال آن احساس مسئولیت کنند تا رسالت شهروندی خود را به خوبی ایفا نمایند.ت
تهیه شده توسط احمد صمیم
مآخذ سایت معلوماتی آفتاب

Sunday, June 15, 2008

شرایط ارسال متن و تصویر برای این وبلاگ

با ابراز امتنان از سهمگیری شما در ارسال مطالب و تصاویر برای این وبلاگ. با اغتنام از فرصت مسرت داریم بعضی از شرایط تهیه دیده شده را در مورد این وبلاگ با شما شریک سازیم: ی
شرايط ارسال متن و تصوير برای وبلاگ های پیام مشرق

هرجا از شما دعوت شود آثار خود (از جمله هرگونه متن، عکس، آثار گرافيکی، ويديوئی يا صوتی) را در اختيار پیام مشرق بگذاريد، شما ضمن ارائه اين مواد، موافقت می کنيد که حق دائمی، رايگان، غيرانحصاری و حق ثانوی توليد آن را به پیام مشرق بدهيد. همچنين به پیام مشرق اجازه استفاده، تکثير، اصلاح، جرح و تعديل، انتشار، ترجمه، خلق آثار مشتقه، توزيع، اجرا، نمايش، و اعمال کليه حقوق تکثير و تبليغ در مورد مواد ارسالی خود در سراسر جهان و/يا شمول اين مواد در ساير آثار، در هر رسانه ای که اکنون موجود است يا ممکن است بعدا ايجاد شود واگذار کنيد. اگر نمی خواهيد حقوق ياد شده در بالا را به پیام مشرق دهيد، از ارسال آثار خود به پیام مشرق خودداری کنيد.ب
ضمن تسليم آثار خود به وبلاگ های پیام مشرق، شما ضمانت می کنيد که مواد ارسالی:ی
- محصول واقعی شخص شماست و شما از اين حق برخورداريد که آن را در دسترس پیام مشرق برای کليه مقاصد تعريف شده در بالا قرار دهيد،ی
محتويات آن تهمت آميز نيست، ی
- هيچ گونه قانونی را نقض نمی کند، ی
- پیام مشرق را در مقابل هرگونه هزينه های حقوقی، خسارات و ساير مخارجی که ممکن است در نتيجه تخطی شما از ضمانت بالا حادث شود مصون می سازيد، و
- به منظور واگذاری و انتشار مواد ارسالی خود در پیام مشرق و همچنين برای ساير اهداف تعريف شده در بالا، از هرگونه حقوق اخلاقی در مواد ارسالی خود چشم می پوشيد.ی
مواد اهدايی بايد مودبانه و خوشايند باشد.
- هرگونه ايجاد اختلال، توهين يا سوء رفتار ممنوع: مواد اهدايی بايد سازنده و مودبانه باشد، نه آزارنده يا دردسرآفرين.
- محتويات آثار ارسالی نبايد غيرقانونی يا قابل اعتراض باشد: مواد غيرقانونی، آزارنده، افتراآميز، توهين آميز، تهديدکننده، مضر، زشت، کفرآميز، حاوی تصاوير خلاف اخلاق عمومی، نژادپرستانه يا به هر شکل قابل اعتراض، پذيرفته نيست.
- تصاوير تبليغاتی و مواد بی ارتباط به موضوع پذيرفته نيست: آن دسته از مواد ارسالی که تکراری يا مشابه مواد قبلی باشد را نمی پذيريم. لطفا آثار خود درباره يک موضوع را بيش از يک بار ارسال نکنيد. همچنين مواد نامرتبط به يک موضوع خاص را ارسال نکنيد.
- تبليغات ممنوع است.
- جعل هويت ممنوع است.
- استفاده از نام های نامناسب (مبتذل، توهين آميز و غيره) پذيرفته نيست.

Thursday, June 12, 2008

نامه سر گشاده گذارشگران بدون مرز در حاشیه اجلاس پاریس

درهمنوایی با گذارشگران بدون مرز و به عنوان دانشجویان این رشته بزرگ با توافق هم خواستیم متن نامه سرگشاده گذارشگران بدون مرز را که خدمت رئیس جمهور کشور جلالتمآب حامد کرزی پیشکش گردیده است درین وبلاگ نیز بگنجانیم. شایان ذکر است که اعلامیه دانشجویان دانشکده ژورنالیزم در وبلاگ انگلیسی پیام مشرق تحت وبلاگ های مورد علاقه زیور تحریر یافته است. با احترام دانشجویان دانشکده ژورنالیزم


ی۲۲ جوزا نامه سرگشاده گزارشگران بدون مرز به حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان
جناب آقای حامد کرزی رئیس جمهور محترم افغانستان
در آستانه کنفرانس بين المللی کشورهای کمک کننده به افغانستان در پاريس، گزارشگران بدن مرز شما را به اتخاذ تعهدادت روشن در دفاع از آزادی بيان و مطبوعات که در حال حاضر مورد تهديد قرار گرفته اند، فرا مي خواند. هفت سال پس از سقوط طالبان افغانستان امروز دارای بيش از ٣٠٠ نشريه، ١٤ روزنامه، بيش از ده شبکه راديو تلويزيوني و ٧ آژانس خبری است. در کشور هيچگاه به اين تعداد رسانه و خبرنگار وجود نداشته است. اما به همين ميزان خشونت عليه مطبوعات نيز افزايش داشته است. اينگونه از ماه جوزا ١٣٨٦ تا امروز از سوی گزارشگران بدون مرز دست کم ١٨ مورد تهاجم، ٢٣ مورد تحديد به مرگ ، ١٤ مورد دستگيری و ٤ مورد اختطاف روزنامه نگاران شمارش شده است. ده ها روزنامه نگار نيز مجبور به استعفا و يا خروج از کشور شده اند.
امروز ما از شما انتطار داريم که در برابر افکار عمومي جهاني متعهد به حل سريع برخي از اين معضلات شويد. عدم حل فوری اين مشکلات دولت شما را با خطر به هدر دادن دستاوردهای به سختي بدست آمده، از دست دادن اعتماد روزنامه نگاران افغانستان، و حمايت افکار عمومي جهاني روبرو مي سازد. اين امر بدون شک همکاری دولت ها از جمله کشورهای اروپايي که به شکل مالي، نظامي، و سياسي ياريگر دولت شما هستند، با مشکل روبرو خواهد کرد.
آقای رئيس جمهور
شما نمي توانيد مورد پرويز کامبخش روزنامه نگار جواني که وضيت اش افکار عمومي جهان را متاثر کرده است، ناديده انگاريد. محکوم به مرگ شدن وی از سوی دادگاهي در مزار شريف موج اعتراض مشروع را در جهان بر انگيخت، بيش از صد هزار نفر طومار روزنامه انگليسي انديپندنت را برای آزادی او امضا کرده اند. روشنگری اخير در باره مورد شکنجه واقع شدن اين روزنامه نگار از سوی ماموران امنيت ملي سايه ترديد را بر توان دولت شما در رعايت موازين بين المللي انداخته است.
آقای رئيس جمهور چگونه شما مي توانيد از جامعه جهاني خواهان کسب حمايت بيشتر شويد در حالي که همزمان در کشور شما قضات، دادستان ها، مسئولان سياسي ملي و محلي، رهبران مذهبي، روزنامه نگاران را مورد تهديد و تهاجم گاه خشونت بار قرار می دهند.
لغو محکوميت به اعدام و آزادی فوری پرويز کامبخش شايد نشان برداشتن گامي روشن در اين مسير تاريک باشد. از سوی ديگر مصونيت از مجازات در پرونده های متعدد روزنامه نگاران امری غير قابل قبول است.
عدم توان پليس و دستگاه قضايي برای يافتن قاتلان ذکیه ذکی سردبير راديو " صدای صلح" تعهدادت بين المللي دولت شما را در رعايت دولت قانونمند خدشه دار ساخته است. مصونيت از مجازات آمران و عاملان قتل ذکيه ذکي موج تازه ای از خشونت عليه روزنامه نگاران زن را دامن زده است. در پي قتل اين روزنامه نگار شجاع تا امروز بيش از پانزده روزنامه نگار زن افغاني مورد تحديد و تهاجم قرار گرفته و به سکوت وادار شده اند. تنها اقدام عملي شما مي تواند اين موج تهاجم را متوقف کند. بدون اقدام عملي وعده های تسکین دهنده وزرای شما هيچ اثری نخواهد داشت.
در طي ماه های اخير دست کم ده زن روزنامه نگار در شهر هرات مورد تحديد و تهاجم قرار گرفته اند. رحیم الله سمندر، رییس انجمن مستقل خبرنگاران افغانستان، به گزارشگران بدون مرز اعلام کرده است ". متاسفانه عدم حمايت دولت نيز در افزايش حملات تاثير دارد"
در مزار شريف در ماه دلو سال گذشته افراد ناشناسي که خود را نماينده طالبان معرفي مي کردند، سه روزنامه نگار زن را تهديد به مرگ کردند. اين افراد به يکي از اين روزنامه نگاران گفته بودند " اگر به کار در تلويزيون ادامه بدهي ما همه ی خانواده ات را اختطاف( ربوده) مي کنيم." عليرغم درخواست و مراجعه اين روزنامه نگاران به مقامات مسئول ولايتي و امنيتي، اما آنها از محافظت پليس برخودار نشدند.
گزارشگران بدون مرز گزارشات تکان دهنده ای از عدم حمايت و حفاظت از روزنامه نگاران در شهرهای چون هرات دريافت کرده است. خديجه احدی معاون سردبير راديو فرياد که برنامه ای پر شنونده را در اين راديو اجرا مي کرد، بعد از آنکه چندين با مورد تهديد تلقني قرار گرفت و به او گفته شد " شما يک زن هستيد و صدايتان نبايد شنيده شود" با نارنجک به خانه اش مورد حمله تخريب قرار گرفت .
حسام شمس مدير عامل سابق راديو تلويزيون ملی هرات که در پي تضعيقات وارده مجبور به استعفا شده است به گزارشگران بدون مرز مي گويد " از شش ماه پيش با شرکت فعال روزنامه نگاران جوان و آغاز به کار راديو و تلويزيون های تازه تولد رسانه ای ديگر در شهر مشاهده شد. اما دشمنان آزادی بيان از جمله زورمداران و افراد مسلح آنها، با آزادی بيان هيچ نزديکي ندارند آنها دارای نقش کليدی در دولت هستند و مي توانند مانع کار ما شوند."
نجيبه ايوبي مدير اجرايي امور رسانه ای کليد گروپ مي گويد " شرايط در ولايات بدتر است. در کابل به دليل حضور سفارتخانه ها، رسانه ها و ديپلمات های خارجي و سازمان ملل دولت مجیور است آزادی بيان و مطبوعات را رعايت کند. اما در ولايات وضع فرق مي کند مسئولان محلي هر کاری مي خواهند انجام مي دهند. "
روزنامه نگاران بسياری که از سوی گزارشگران بدون مرز در باره وضعيت آزادی بيان مورد سوال قرار گرفتند موضعي شديدا انتقادی نسبت به اقدامات دولت شما در حمايت از آزادی بيان و مطبوعات اتخاذ کردند. سعد محسني مدير تلويزيون طلوع که بطور دائم از سوی مقامات قضايي و مذهبي مورد تعرض قرار مي گيرد، اعلام کرده است" دولت افتخار شش ساله خود را در دفاع از آزادی بيان از دست مي دهد."
آقای رئيس جمهور
همانگونه که شما خود مي دانيد اين حملات عمدتا عليه رسانه های مستقل که اغلب دارای مواضع انتقادی نسبت به مقامات دولتي و محلي هستند، انجام مي گيرند.
البته دولت شما مسئول حملات خشونت بار همچون قتل عبدالصمد روحاني خبرنگار بي بي سي و آژانس خبری پژواک در هلمند که نشانگر وحشيگری مهاجمان است، نيست. در سال گذشته اجمل نقشبندی و سید آقا دو همکار مطبوعاتی افغان بدست طالبان در همین منطقه ربوده و سپس کشته شدند.
در آخر ما از شما خواهان اقدام ديپلمات های افغانستان در حمايت از علي محقق نسب مديرمسئول ماهنامه حقوق زن هستيم. اين روزنامه نگار افغان که سالها در ايران و در شهر قم زندگي کرده است در تاريخ ١٤ اسفند ماه در شهر قم از سوی ماموران وزارت اطلاعات و به دستور دادسرای ويژه روحانيت دستگير شده بود. در تاريخ ٩ خرداد ماه پس از سپری کردن ٨٦ روز بازداشتدر زندان اطلاعات قم، با سپردن وثيقه ای سنگين آزاد شد. وی در ايران و افغانستان مورد تحديد و تعرض قرار دارد.
در تاريخ معاصر افغانستان هيچگاه مردم تا اين اندازه به رسانه های آزاد افغانستان برای اطلاع رساني دسترسي نداشته اند. تا پيش از اين رسانه های خارجي همچون بي بي سي و يا صدای امريکا محبوب ترين رسانه ها برای مطلع شدن در نزد مردم بودند. امروز در افغانستان به ويژه جوانان از رسانه های مستقل خود استقبال مي کنند. اما باز همين رسانه ها مستقل و روزنامه نگاران جوان هستند که قرباني حملات و اعمال فشار و آزار و اذيت قضايي _ مذهبي که در اغلب موارد از سوی هواداران شما انجام مي گيرند، قرار دارند.
آقای رئيس جمهور اميدواريم که به شکوائيه ما بذل توجه فرموده و برای پايان دادن به اين وضعيت نگران کننده اقدامات لازم و ضروری را انجام دهيد.
بهترين آرزوها و احترامات مرا پذيرا باشيد
روبرت مئنارد دبير اول پزارشگران بدون مرز پاريس ١٢جوزا ١٣٨٧ ١١ زوئن ٢٠٠٨

قهرمان ملی کشور و ژورنالستان

از نخستین لحظه ویرایش و تهیه مطالب برای این وبلاگ در حالیکه با تمامی دانشجویان گرد هم نشسته بودیم درین افکار غوطه میزدیم تا با نام والای کدام فردی میتوانیم این وبلاگ را مزین بسازیم. در سرزمین که مهد علم و فرهنگ و گوهر قهرمانی ها و رشادت هاست اسامی بزرگان این خطه در افکارمان رقم میزد، در همان لحظات بود که کسی از میان صدا زد قهرمان ملی کشور و تمامی چشمها به او برگشتند. حریر چرت ها از هم گسیخت و هیچکسی دیگری توانایی تغیر این اسم بزرگوار را بر زبان نداشت. گمان به نقطه عطف خیالات خود رسیده بودیم و دیگر باید نشان گذاشته میشد. شاید هیچکدام ما در افکار خویش دلیلی بر نفی این اسم بزرگ نیافته بودیم. همه به علاقه شهید بزرگ احمد شاه مسعود به خبرنگاران و نویسنده گان اطلاع داشتیم. یت

چون در همین وقت خبر تکان دهنده قتل خبرنگار با شهامت صمد روحانی نیز ما را تکان داده بود و موقف دانشجویان ژورنالیزم را تهیه دیده بودیم با هم صحبت نمودیم که کدام باید در تقدم نصب در وبلاگ قرارگیرد. با اتفاق آراء و با درک جامع از قهرمان ملی احمد شاه مسعود درک نمودیم که حضور روحانی ایشان در جمع این دانشجویان نیز موافق به تقبیح این عمل زشت و غیر انسانی عاملین این عمل وقیح است. ی
بناً تصمیم برین شد تا گشایش رسمی این وبلاگ به اسم این مقام بلند بعداً صورت گیرد.ت

کمتر کسی را سراغ داریم تا از علاقه مسعود بزرگ با خبرنگاران اطلاع نداشته باشد. مسعود از نخستین آوان به آزادی بیان معتقد بود و میدانست که این خبرنگاران اند که با گذارش دهی با اعتبار از وقایع مختلف آرشیفی را به تاریخ میسپارند تا نسل آینده با مرور به آن از جریانات که باعث عملکردها، تصامیم، اجراات، نبردها و صلح گردید مطلع گردند.ت

یارانش از پذیرایی سریع و دوستانه مسعود بزرگ از خبرنگاران در شگفت بودند.آنها خبرنگاران را در حساس ترین صحنه های برنامه ریزی، صحبت ها با رهبران نبرد و پلان گذاری جبهات با خود داشتند. مسعود بزرگ از قرار گرفتن در دوربین کمره هراس نداشت از آن رو نمیگردانید و با تبسم به ژورنالستان پاسخ میداد. ت

او حقایق را کتمان نمیکرد و با شفافیت در مقابل لینز کمره ژورنالستان از دموکراسی، مردم سالاری و سرنوشت ملت بدست خود ملت حرف میزد، انتخابات را همیشه میستود و با آرای مردم سر تسلیم میگذاشت. او به زنان حق تحصیل و حق تساوی حقوق قایل بود و آنها را آراسته به زیور شریعت میستود.ت

تصاویر مسعود عزیز در حالیکه لبخند میزند، جدی است، اشک میریزد، فرمان میدهد، در عبادت غرق است، تفکر مینماید، با یارانش تفاعل حضرت شیراز را گشوده است و یا بیت از مثنوی معنوی از مسعود خلیلی میشنود و دیگر حالات حساس وی که در کمره های فلم های مستند جاویدانی شده اند گواه این امر است که مسعود در شفافیت نظارت چشم وجدانش عمل مینماید.ت

دشمنان مسعود بزرگ که از نبوغ و ذکاوت رزمی او به ستوه آمده بودند و هر آنی خود را در شکست میدیدند چاره جز درآمدن در قالب ژورنالستان بخود ندیدند. این قالب از قلب ملایم مسعود بزرگ و عشق او به آزادی بیان و دانستن ملت خودش و جهانیان در مورد حقایق سوء استفاده نمود و با یک انفجار نا جوانمردانه در 19 سمبله سال 1380 مسعود بزرگ را در جوار رحمت حق خوابانید.ت

امروز دیگر مسعود بزرگ در جمع ما حضور جسمی ندارد اما معنویت این فرمانده بزرگ، رهبر کبیر، قهرمان ملی کشور در عزم، اراده و افکار هر افغان وطندوست و آگاه زنده است . مسعود بزرگ از میان ما رخت سفر بست و بدیار جاودانه گان پیوست ولی دانشجویان ژورنالست او را به عنوان یک رهبر متین با اراده و عزم راسخ که بعد از شهادتش آرزوهای را که الهام بخشیده بود جامه عمل پوشیدند به خاطر خواهند داشت. تن

روح این قهرمان ملی شاد باد و خاطراتش گرامی

در بالا تصویر از مسعود بزرگ با کریستوف دی پانفلی خبرنگار، فلمساز و نویسنده فرانسوی
برای مطالعات بیشتر در مورد قهرمان ملی کشور احمد شاه مسعود بزرگ روی لینک های پایین کلیک نمایید:ی

اعلامیه دانشجویان دانشکده ژورنالیزم دانشگاه کابل در ارتباط به قتل صمد روحانی

به نام ایزد بخشاینده

اعلامیه دانشجویان دانشکده ژورنالیزم
دانشگاه کابل


به نماینده گی دانشجویان دانشکده ژورنالیزم پوهنتون کابل مراتب نفرت و انزجار خویش را در واکنش به قتل وقیحانه خبرنگار جوان، هم مسلک صادق، با شهامت و مستعد صمد روحانی را از جانب دشمنان آزادیهای بیان، فرهنگ حقوق شهروندی و روند توسعه کشورابراز میداریم. این اقدام خلاف تمامی موازین بشری بوده که نمایانگر چهره منفور و عملکرد غیر انسانی و اسلامی عاملین آن است. ین

رشادت و سر سپردگی این خبرنگار جوان برای انعکاس واقعیت ها و وقایع بخصوص در ولایت نا آرام هلمند الگوی بس ارزنده برای نسل در حال پرورش ژورنالیزم کشور است. نسل جوان ژورنالیزم این حادثه المناک را به خانواده شهید صمد روحانی، دیگر خانواده های مدافعین ارزشهای آزادی بیان، خانواده ژورنالیزم کشور و دست اندرکاران فعال و کارای بی بی سی برای افغانستان تسلیت گفته و همنوایی خویش را ابراز میدارد.

دانشجویان دانشکده ژورنالیزم کابل متعهد است تا با پایداری و استقامت و بدون تزلزل از چنین عملکرد های وقیحانه راه صمد روحانی و دیگر مدافعین ارزشهای مدنی را تعقیب نموده و خاطره ایشان را زنده نگهدارد.ت


روحش شاد باد!ت

با امید افغانستان با امن
دانشجویان دانشکده ژورنالیزم
با عرض سلام ! ت
به وبلاگ پیام مشرق دانشجویان دانشکده ژورنالیزم (علوم ارتباطات) دانشگاه کابل خوش آمدید. محتویات این وبلاگ گرد آورده های دانشجویان سمستر اول سال اخیر دوره آموزشی 1385 این دانشکده خواهد بود و متوقع است مطالب آموزشی شامل دروس، پژوهش ها و ارائه های صنفی دانشجویان را در بر گیرد. ضمناً در نظر است تا این وبلاگ با سعی و تلاش و همکاری های بیدریغ خود دانشجویان منعکس کننده اظهار نظرهای ایشان در مورد وقایع و رویداد های مرتبط به علوم ارتباطات در داخل کشور و در سطح بین المللی گردد. ی
این وبلاگ به دو دلیل عمده به اسم پیام مشرق مسمی گردید. نخست اینکه احترام بی نظیر دانشجویان به شخصیت والا مقام علامه اقبال سیالکوتی دانشمند،نویسنده و شاعر توانای کشور پاکستان و علاقه او به سرزمین افغانستان و کافه ملت مسلمه و افکار خیلی ها بلند و عالی این متفکر جهان در مورد یک جامعه مترقی در دهکده جهانی است. دوم چون دانشجویان این رشته علمی از مهد رکن چهارم دموکراسی بر میخیزند بناً شکی نیست که انعکاس دهنده احوال و حالات بصورت موثق، دقیق و سریع ازین خطه تاریخی و دیگر نقاط مشرق زمین خواهند بود. بناً امید داریم تا روزی بتوانیم پیام مشرق را با محتویات الگو گرفته از نشریه " حی علی الفلاح" دانشمند فقید کشورمان سید جمال الدین افغانی اقبال چاپ و نشر دهیم. تی
انگیزه عمده دیگر برای تهیه این وبلاگ قدم گذاشتن به عصر تمدن است، عصری که دیگر ارتباطات نیاز به پیمودن شبانه روزی راه ها ندارد و جهان در زیر کلید های کمپیوتر ژورنالستان و خبرنگاران نفس میکشد. شاید قبل از هر تمدن دیگری ارتباطات افتخار بهره وری بیشتر را از پیشرفت علم و تکنالوژی بشری دریافت نموده است. بناً حق دارد اگر به حیث آنانیکه اقبال گذاشتن کشتی خود درین بحر بی کران نموده ایم با هم بسته باشیم و با دستگیری یکی از دیگر همه مشترک و یکجا حرکت نماییم. زود است که این تازه گام نهادگان علوم ارتباطات به ناخدا های تبدیل گردند که بی هراس برای برافراختن علم آزادی بیان، اصول شهروندی و نظارت از رکن های دیگر دموکراسی در کشور در تنگنا های پر تلاطم امواج غوطه بزنند و از کف بحر مروارید حقیقت را بیرون کشند و افتخار کمایی نمایند. با امید این موفقیت و با امید افغانستان آزاد، با افتخار، شکوهمند و یکپارچه. ت