Wednesday, June 18, 2008

نقش جندر در رسانه ها


در اثر کمبود حساسیت جندری، رسانه های عمومی و خصوصی، ملی و بین المللی نتوانسته اند تفکر کلیشه ای حاکم بر مسئلۀ جندر را محدود بسازند.
طرح اجرائی مشترک بیجینگ

طوری که می دانید ما دو گونه رسانه یا وسیلۀ اطلاعات جمعی داریم: دولتی و غیر دولتی یا خصوصی
رسانه های دولتی: عموماً توسط دولت کنترل می شوند و مصارف آن ها را دولت می پردازد. این رسانه ها بیشتر برنامه های سیاسی می داشته باشند و به منظور اطلاع رسانی به مردم و جهت دهی اقشار جامعه در راستای برنامه های دولتی کار می کنند.

رسانه های غیر دولتی/خصوصی: که آزاد بوده رقابت نیز داشته می باشند و عموماً برنامه های تفریحی و تجارتی را در بردارند و به تبلیغ مرام و آگاهی دهی به مردم در جهت اهداف بنیادی شان می پردازند.

باید یادآورشد که در کشوری مانند افغانستان از برنامه های تعلیمی و تفریحی در رسانه های دولتی و غیر دولتی، هردو استفاده می کنند.

در رسانه های ذکرشده ژورنالیستان و کارمندان زن و مرد با هم کار می کنند و طوری که بررسی ها نشان می دهند توازن لازم در استخدام افراد متعلق به دو جنس و تقسیم کار متناسب با رعایت سهم دهی و اشتراک فعال هردو جنس مرد و زن در تهیۀ مطالب، اخبار و گزارش ها و گزینش تصاویر و برنامه ها و اداره و مدیریت بخش های مختلف هر رسانه وجود ندارد؛ حتی در مواردو جنس زن در بعضی از ارگان های نشراتی رسمی و غیر رسمی حضور ندارد. اگر واضح تر بگوییم پله از هر نگاه به سود مردان سنگینی می کند و این طبیعی است که در کیفیت آماده سازی و ارایۀ محتوای نشرات تأثیر وافری دارد و بی طرفی و صداقت رسانه را با سؤال رو به رو می سازد. اگر همه حرف را به صورتی یک سویه مردها بزنند یا زن ها و همه تصاویر و برداشت ها از زاویۀ دید یکی از این گروه ها باشد، جای هیچ تعجبی نیست که آنچه برای مخاطب فراهم شده ناگزیر به نوعی تحت اثر ملاک ها و قضاوت های محدودی قرارگرفته باشد، که حتماً گرفته است. و تداوم چنین وضعی البته به استحکام و ریشه یابی وسیع آن طرز دید ناقص می انجامد که جفایی آشکار در حق طرف مقابل خواهد بود.

نقش رسانه ها در تخلیق و یا ایجاد جندر

بدون تردید رسانه ها در شکل و سمت و سو دادن افکار عمومی نقش مهم و ارزنده یی دارند و این اهمیتی است که دو نیمرخ دارد؛ یا به قولی دیگر اثرگذاری رسانه ها قسمی که در جهت مثبت حایز اهمیت است و تأثیرات خوب بالای افکارمردم دارد، همچنان تأثیرات منفی و ناخوشایند به جا می گذارد. پس توجه به نیرومندی اثرگذار هر رسانه موضوعی است که از آن نمی توان به ساده گی گذشت. تاریخ مطبوعات و رسانه های کشور اگر با غور و دقت زیاد مطالعه شود می بینیم که از همان سپیده دم مطبوعات افغانستان، یعنی چاپ و نشر اولین شماره های جریدۀ «شمس النهار» در زمان امیر شیرعلی خان که دیری نپایید و سپس چاپ و پخش نخستین و تنها شمارۀ «سراج الأخبار افغانستان» به مدیریت شادروان مولوی حبیب الله کندهاری از فعالان مشروطیت اول در عصر سراجیه، عکس العملی که در مقابل مطبوعات نوپا در میان افراد با فکر و دلسوز مردم و در قشر درباریان شدیداً محافظه کار و عقبگرا پدید آمد، بسیار عجیب و تکان دهنده بود. جمعی از این نونهالان عرصۀ فرهنگ با خوشی و آرزومندی زیاد استقبال کردند و جمعی دیگر بودن و بقای آن ها را خطری برای مقام و موقف و آیندۀ منافع شان تلقی کرده در خفا و علاء به تخریب آن ها پرداختند. چنان که از اولی چند شماره یی برجای ماند و دومی تنها به همان شمارۀ اول انجامید و گروه بزرگی از دوستداران و سردمداران نهضت مشروطیت اول، و از جمله مولوی حبیب الله کندهاری جان شان را در راه پخش و اشاعۀ افکارشان از طریق رسانۀ مربوط از دست دادند.
در آن هنگام ترس از نشر و پخش افکار آزادی خواهانه و ترقی طلبانه باعث این ضایعه های جبران ناپذیر شد و اکنون که بیش از صد سال از آن روزگار می گذرد و قلم به دستان و سخنوران و ژورنالیستان ما در ادامۀ راه شادروان علامه محمودطرزی ناشر «سراج الأخبار افغانیه»، پدر مطبوعات معاصر افغانستان و از بزرگمردان دور دوم مشروطه خواهی که به نهضت «جوانان افغان» و استقلال کشور تحت قیادت شاه امان الله غازی انجامید؛ و کار مبارزه و تلاش در این زمینه فراز و فرودهای زیادی را طی کرد و حالا به مرحله یی رسیده ایم که با استوارشدن پایه های نظام دموکراتیک در کشور اهل سخن و مطبوعات و رسانه ها در صدد تحکیم بنیان های آزادی بیان و اندیشه در پرتو قانون اساسی جدید هستند. دیگر مطبوعات و رسانه ها محدود و مقید و در چنگ یکی – دو ارگان و مرجع بیمناک از حرکت و دگرگونی مثبت در جامعه نیستند و ژورنالیستان آگاه و پرتلاش ما نمی خواهند که آزادی های قانونی شان را از دست بدهند و باز هم برای دهه های متمادی در حال خمود و جمود باقی بمانند و اراده یی در هیچ موردی نداشته باشند؛ یا ثنا بخوانند و ستایش و تأیید کنند و یا صحنه را به عناصر بی خاصیت و تسلیم طلب واگذارند.
این دوره یی دیگر است و مقتضیات دیگری دارد؛ از جمله وجود فعال ژورنالیستان زن در متن پر تحرک فعالیت های رسانه ای که خیلی گسترده و عمیق شده و گونه های فراوانی یافته است از صوتی و تصویری تا چاپی و دیجیتالی وغیره. کاری چنین مهم و خطیر و عرصه یی بدین فراخی و پهنا با هدف هایی بدان بزرگی و ژرفا دیگر نمی تواند با تلاش و مساعی تنها مردان یا بیشتر مردان صورت بگیرد و به نتیجۀ درخوری برسد. موفقیت در این زمینه توجه کافی و شافی به مشارکت کامل و بدون تبعیض و محدودیت هردو قشر زن و مرد را می طلبد. و اگر از این دو منبع عظیم نیروی انسانی استفادۀ شایسته بشود و همه استعدادها بی کم و کاست و در توازنی لازم بر اساس لیاقت و تجربه و پشتکار به میدان بیایند؛ و به یکدیگر کمک کنند و علم و تجربه و مهارت شان را از هم دریغ ندارند، حتماً بازوهای کار آفریننده تقویت یافته دستاوردی مشترک و کاملتر و درست تر از یک کار نارسای انفرادی یا کوشش ناتمام یک گروهک محدود و ناقص به وجود می آید. بهترین مثال چنین عملی یک سمفونی کامل عیار است که از اجرای دقیق و درست و ترکیبی نوازنده گانی لایق و کارکشته و با فراست و با متابعت از نوت های گوناگونی که برای هر یک از سازها تهیه شده، به میان می آید و اثری عمیق و پایدار دارد. مثال و ترکیب یک ارگان نشراتی یا رسانه اگر با همین ظرافت باشد و مردان و زنان ژورنالیست در آن در کنار هم و با هم به تهیۀ مطالب و موضوعات بپردازند و از مشوره های فنی و مسلکی یکدیگر به خوبی برخوردار شوند و توزیع عناوین و مسایل مورد کنکاش به صورتی باشد که هرکدام به مقتضای محتوی و سوژه در بررسی و ارایۀ آن سهیم گردند و دیدگاه های مردانه بر مسایل مربوط به زنان و دیدگاه های زنانه بر مسایل وابسته به مردان تحمیل نشود و گسترده گی نظر و فکر در میان باشد و نیت نیک همراهی کند و تلقیات و کلیشه های فرسوده و مضر و بازدارنده به دور افگنده شوند، موفقیتی شایان به دست می آید و موانعی بزرگ از سر راه برکنار می شوند.
حساسیت جنسی لازمۀ کار ژورنالیستی در این برهه است و با ناهنجاری ها و نارسایی هایی که در کار مطبوعات و رسانه های ما دیده می شوند، و این کاملاً مخالف خواست زمان و مصالح جامعه و مردم ماست و حساس بودن افراد متعهد و ملتزم را می طلبد، آگاهی از این موضوع مهم به ژورنالیستان، دیدگاه و قدرت قضاوتی وسیع و عادلانه را می دهد و از این که در گزارش خود به سود تنها یک قشر، مثلاً مرد و به ضرر زن یا به سود قشر زن و به زیان مرد عمل کنند، آنان را از چنین عمل و رفتار زشتی بازمی دارد. اینگونه حساسیت طبعاً انصاف و عدالت را تقویه می کند.

نقش منفی رسانه ها در ایجاد جندر

در رسانه ها: تیاتر، سینما، رادیو، تلویزیون، روزنامه ها و ... زنان و مردان نقش بازی می کنند؛ اما متأسفانه کارگردانان اصلی در پشت صحنه مردانند. مردان برنامه ریزی می کنند و برای نشر و پخش اندیشه های شان صحنه می سازند و از زنان استفادۀ ابزاری صورت می گیرد؛ بنابرآن اگر به داستان ها، نمایش ها، نشر و پخش بسیاری از مطالب توجه کنیم می بینیم که همیشه زنان ضعیف نشان داده می شوند؛ مورد تجاوز قرارمی گیرند و نیاز به متولی و حمایتگردارند.

این گونه نقش ها و برنامه ها در درازمدت در اذهان باقی می مانند و زنان را نسبت به مردان ضعیفتر و محتاجتر نشان داده روی هم رفته تصویر دوگانه یی در ذهن انسان ترسیم کرده و به جا می گذارند. چنین نقش و اثری منفی و غیر قابل تأیید است. اگر زن نیم پیکر جامعه است و اگر یک بال از دوبال پرنده یی است که اجتماع نام دارد و بارها این حرف را از بزرگان دین و دولت شنیده ایم، پس چرا در مطبوعات و رسانه ها که آیینۀ تمام نمای ارزش ها، نظرگاه ها و منعکس کنندۀ مفکوره های گروه ها و اقشار ملتند به این مهم کمتر الطاف می شود که فضای مناسب کاری باید برقرار باشد تا زن و مرد ژورنالیست بدون شبهه به انجام رسالت تاریخی و انسانی شان بپردازند. با ناهنجاری در زمینۀ کاری ژورنالیستان و دستگاه های نشر و پخش، محصول و فرآورده یی که از این طریق به خورد جامعه داده می شود، البته محصولی سالم نیست؛ زهرآلود است، مشکوک و ویرانگر است؛ کارساز نیست، رهنما و مشوق و حل کننده یا نشان دهندۀ راه حل نیست، بلکه مشکل ساز و غلط انداز و گمراه کننده است و به تلقین و اشاعۀ آنچه که ناباب و مضر و خطرناک است می پردازد و به جای این که عناصر متشکلۀ اجتماع ما را به هم نزدیک کند و به هم دمساز و همراز بسازد و فاصله میان اقشار مرد و زن را بکاهد و آنان را در کنار هم و با مساعی یکدیگرشان به سازنده گی و بالنده گی وادارد، جدایی و اختلاف و خصومت را جایگزین می سازد و شکاکیت و بی اعتمادی می آفریند و به حق کشی و حق تلفی و نابری جنسیتی دامن می زند. چنین رسانه هایی در بهترین وضع و حالت، بی اعتنائی و بی تفاوتی نشان داده از گام گذاردن در راه برداشتن موانع و رفع شبهات که شجاعت و جربزه می خواهد حذر می کنند.

نقش مثبت رسانه ها در از بین بردن تعصبات جندری

تعصب جندری یا جنسی چون در امتداد زمان با توجه به مسایل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، مذهبی و ... شکل می گیرد، بنا به عوامل مخلف همواره در تحول می باشد. چون رسانه ها در مسایل یادشده تأثیرگذارند، می توانند یکی از عوامل مؤثر برای نابودی و یا حد اقل کاهش تعصبات جندری شوند. برخ بدین باورند که چنین تعصبات و تضادها از طبیعت مرد و زن برمی خیزند و علاج ناپذیرند. آنان استدلال ضعیف و بی بنیاد خود را دارند که زن به طبع از مرد ضعیف تر است و با عنوان کردن این نکته که زن در خلقت خود نواقصی دارد و همین نواقص باعث می شود که نتواند مانند مرد به هر کاری دست یازد و هر موقفی را اشغال کند و هرگونه توانایی و استعدادی را از خود بروز دهد. اما اینگونه ترهات تا کنون پایۀ محکم و ثابتی در مباحث بشرشناسی، جامعه شناسی و روان شناسی برای خود نیافته اند و کسانی هم که می خواهند با توسل به چنین استدلال ها سخن شان را در مورد جنس دوم بودن زن از لحاظ مقام و منزلت به کرسی بنشانند، تا هنوز به نتیجۀ مطمینی دست نیافته اند که از هر لحاظ موجه باشد. تنها غرض و مرض و اسیر و کنیز نگهداشتن زن برای رفع غرایز و استثمار نیرو و توانایی های کاری و آفرینشی او و محروم داشتن جنس زن از آنچه که مانند مردان سزاوار و درخور آن است تا هنوز عامل بدبختی های بی حد و حساب این موجود عزیز و قابل احترام بوده و است که با صداقت و سعۀ صدر باید به این موضوع اعتراف کرد و در رفع آن از صرف مساعی بی شایبه دریغ نورزید. آیا همین بس نیست که هرچه مرد در جهان بوده و هست و خواهد بود، فرزندان مادران شان و زادۀ زنان بوده و هستند و خواهند بود؟! پس چرا فرزندان ناخلف به مادران شان که از همه کس و همه چیز به آنان نزدیکتر و مهربانتر اند بدینگونه خیانت می ورزند و در برابر شان جبهه می گیرند؟!

رسانه ها به یقین که در کم کردن از انواع خشونت ها و بدرفتاری ها و حق تلفی هایی که منشأ جنسیتی دارند اثر مثبتی باید بگذارند، که تا اندازه یی گذاشته اند؛ ولی کافی نبوده است. رسانه ها می توانند در حل و فصل مشکلات و منازعاتی که در خانه ها، دفترها و بخش های مختلف جامعه میان مردان و زنان به وجود می آیند و ریشه در مسایل حقوقی، عدم مساوات و بی عدالتی، بی سوادی و بیخبری عمومی، ازدواج های نا مناسب، نقایص نظام اداری و قضائی کشور، عنعنات ناپسند وغیره دارند، نقش برازنده یی ایفاء کنند و هرگونه تعصب و کوتاه بینی را به سود پیشرفت جامعه و کشور به چالش بگیرند. کارهای زیادی از رسانه ها توقع می رود؛ به خصوص حالا که افغانستان چند دهه جنگ و ویرانی و بی ثباتی را پشت سر می گذارد و ملت، دردها، خاطره ها و نیازهای فراوانی دارد که باید مطرح شوند؛ و اگر رسانه ها از قشریگری و عنادورزی گروهی و صنفی و تعلقات شدید قومی و نژادی بگذرند و با صفا و راستی و به قصد خدمت بی شایبه گام پیش گذارند شکی نیست که راه به سوی پیشرفت و سعادت و آسایش همه گانی کوتاهتر می شود.

مطبوعات، رسانه ها و مساوات جندری
وقتی از مساوات می گوییم، هدف مان دو و دو، چهارتا نیست. منظور از این کلمۀ مساوات فراهم کردن و دادن فرصت برابر به زن و مرد است در همه زمینه ها تا امکان رشد کامل را داشته باشند. اگر به صرف این که یکی زن است و از قدیم گفته اند و ماهم شنیده ایم و بدون قضاوت ومنطق سالم تکرار می کنیم که این و آن کار برای زنان نیست؛ پس مانع می شویم که ایشان به آن موقف و فرصت برسند، در حقیقت از مساوات که شرط حتمی عدالت اجتماعی است سرپیچی کرده ایم. جداکردن و تتبعیض قایل شدن و حق ندادن به کسی از جهت این که زن یا مرد است و فلان کار مخصوص او نیست، معنای عدم مساوات را می دهد. این گونه برخورد به مسایل از دیدگاهی تنگ و قشری و مغرضانه منشأ می گیرد و از هیچ نگاه جواز ندارد. توازن در برنامه های مطبوعاتی و رسانه ای، انجام فعالیت ها و نقش ها؛ اصلاح تصویرها و پیام ها و ... در تغییر ذهنیات منفی گرایانه و مخالف با عدالت و مساوات اثردارند؛ اما زمان می برد تا ما این تغییرات را حس کنیم؛ چون شکل گرفتن اندیشه ها و باورها زمان می برد. در فعالیت ها به کار است که مساوات جندری در نظرگرفته شود و برای تحول اساسی برنامۀ درازمدتی طرح گردد تا ماهیت پیام های رسانه ای عوض شود. تحول در ماهیت رسانه ها در مدتی طولانی منتج به تحول فکری و فرهنگی خواهدشد. ماهیت رسانه ها چیزی نیست به جز همان اهداف و شیوه هایی که رسانه ها بر مبنای آن تشکل می پذیرند و کار و فعالیت می کنند. آوردن یک دگرگونی بنیادی در سطح و عمق ارگان های نشراتی و رسانه ای کار آسانی نیست و در قدم نخست به افرادی نیاز است که این ضرورت را بیشتر و پیشتر از دیگران درک کرده باشند و به رفتار و کردار و شیوه های عمل و داشته های فکری و معنوی و مهارت های مسلکی خود به دیدۀ انتقادی و اصلاحی نگریسته تحول پذیرفته باشند. این کار وقتی صورت می گیرد که صاحبان دولتی یا شخصی مطبوعات و رسانه ها به اهمیت و ضرورت چنان دگرگونیی معتقد شده باشند؛ و این اعتقاد هنگامی شکل می گیرد و به پخته گی می رسد که آماج فکری و اندیشه گی و اهداف و مقاصد فعالیت ها شفاف و انسانی گردند. این یک زنجیرۀ پیوسته است و گسسته گی در هر کدام از عناصر آن، گسسته گی در کل زنجیر و در نتیجه ناکامی در راهبرد تمام دستگاه را در پی دارد.

رسانه ها و حساسیت جندری
رسانه ها باید از طریق نشرات و نمایش ها و درامه ها و ... حساسیت جندری ایجاد نمایند؛ زیرا با تحلیل مسایل جندری و عوامل آن، مشکلات و راه های حل بحران جندری قابل حس شده مردم در آگاهی قرارمی گیرند. وقتی یک رسانه، خودش به حل معضل جندری یا جنسیتی در درون تشکیلات خود دست می یابد یا تا اندازه یی به این مأمول می رسد، دیگر زمانی است که این توانایی و دسترسی لازم را یافته تا جامعه را دگرگون کند؛ یعنی گروه ها و اقشار مختلف جامعه را به این پرسش اساسی مواجه سازد که تنها راه رسیدن به یک نظام کاملاً مردم سالار و یگانه طریق دست یافتن به آرمان های والای مردمی و تحقق بخشیدن شایسته سالاری در نظام دولتی و اجتماعی کشور، عطف توجه جدی به دگرگون کردن نگاه و تفکر راجع به مسئلۀ جنسیت و تقسیم کار بر پایۀ آن است. به هر اندازه که مردان و زنان ما در هر جا و هر موقفی که هستند به این مسئله توجه کنند که فرق های جنسیتی مخلوق جامعه، فرهنگ و مناسبات حاکم مادی و معنوی است و به سرشت و پیدایش انسان تعلقی ندارد، به همان اندازه راه برای آوردن یک مساوات و عدالت واقعی هموار می شود؛ زیرا موانع و مقاومت های بازدارنده کاهش می یابند و بر تعداد کسانی که دیگران را هم در کنار خود به سان همنوع و همپایه قبول می کنند و برتری منفی و ظالمانه بر دیگران نمی جویند افزوده می گردد.

اگر رسانه ها بتوانند این فکر و دید منتقدانه را به افراد جامعه رسوخ دهند که مرد و زن در آفرینش از هم فرق چندانی ندارند و تفاوت بیولوژیکی بدان صورت نیست که زن را در مقام فروتری نسبت به مرد قرار دهد و از او وسیله یی برای امیال و خواست های مرد بسازد، طبیعی است که در بسی از مناسبات و روابط تغییر ژرف و همه جانبه رونما خواهد شد؛ از تشنج، درگیری ها و رویا رویی های بی شماری جلوگیری خواهد شد و مصایب بزرگی به اختتام خواهند رسید. آزاد شدن و به صحنۀ کار و خلاقیت آمدن بخش عظیمی از نیروی انسانی که تا کنون درگیر و اسیر و به گونۀ اسفباری ناکارآمد است در گرو چنین یک حرکت سازنده و مثبت پنداشته می شود.

ساخت و ترکیب مناسب یک ارگان رسانه ای
تهیۀ اخبار و گزارش ها وغیره با روحیة حساسیت جنسیتی نیاز به دستگاه رسانه ای خوش ترکیب و آماده یی دارد که از سهولت های لازم کاری و از افراد تعلیم یافته و متعهدی برخوردار باشد. برای رسیدن به این مأمول هر رسانه با داشتن ژورنالیستان زن و مرد لازم است که
· تقسیم وظایفی دقیق در تشکیل خود داشته باشد
· برای کاهش و جلوگیری از تخطی علیه زنان، اصلاح و بهبودبخشیدن در نقش و حضور آنان در رسانه ها به حیث یک گام اثرناک باید تلقی شود و زنان، کم از کم 35 در صد از پست های بلند کاری اداره و رهبری را در اختیار داشته باشند
· ارتقای مسلکی و دادن صلاحیت به زنان ژورنالیست
· زنان در موقفی باشند که بتوانند بر کم و کیف یا چندی و چونی خبر و گزارشی که تهیه و نشر می شود و در انتخاپ و طرز ارایة تصویری از زن که قرار است به دسترس جامعه قرارگیرد، حق تصمیم گیری مستقیم را داشته باشند
· به دیدگاه های ژورنالیستان زن در مورد قشر مربوط شان ارج لازم گزارده شود
· به ایجاد محیط کاری مشترک پرداخته شود
· کارباهمی برای ساختن یک شبکه یا انجمن زنان فعال در رسانه و رسانه های مختلف انجام گیرد تا شرایط بهتری برای شناخت یکدیگر شان فراهم شود
· کوشش پیوسته در اصلاح دیدگاه ها راجع به زنان صورت گیرد
· شیوه های کاری ژورنالیستان با کسب تجربه های تازه و دگرگونی ها، همآهنگ و در حال تغییر و اصلاح باشند و برای بازدهی زیادتر پیوسته بهبود یابند
· در مورد زنان و مردان و گروه ها و اقشار اجتماعی از سخنان کلیشه ای و قالبی و مفاهیم زبانزدی که صبغۀ علمی و پژوهشی نداشته صرف به منظور تعجیز و تخویف و مغشوش کردن اذهان مردم در جهت تحمیق افکار عامه به کار می روند و هیچگونه محتوای بشرخواهی و حسن نیت در آن ها وجود ندارد شدیداً حذر شود
· از انحصارگرایی و خودغرضی پرهیز گردد

اگر مردان از این روحیه برخوردار باشند که همه چیز را در درون یک مؤ سسة نشراتی و رسانه ای منحصر به خود و افکار و خیالات شان ندانند و طرف زن را هم مثل خود ذیحق دانسته به او موقع کار و کوشش و مداخلة ضروری را بدهند، باور واثق داریم که خبر و گزارش داده شده شایستة اعتماد و از نگاه اثرگذاری مثبت و سازنده، دارای ارزش عالی خواهد بود.

نقش رسانه ها در کاهش خشونت علیه زنان
رسانه ها با وفاداری به وعده های خدمتی که به جامعه می دهند و با تعهدی که در زمینه دارند باید به این گونه مسایل با جدیت زیاد بپردازند و نگذارند که حیات و منافع بخش عظیمی از تودۀ مردم که زنان اند و همیشه در حق شان جفا و بی اعتنائی شده است، دستخوش بی مبالاتی ها و بی پروایی های غیر مسئولانه گردد.اطلاع رسانی و روشنگری در میان افراد جامعه که جزء وظایف عمدۀ ژورنالیستان است اثر ژرفی در کاهش خشونت های گوناگون جنسیتی خواهد داشت.

رسانه ها در جهت شناساندن عوامل ضعف و راه های بیرون رفت از مشکلات می توانند نقش اساسی ایفا کنند و در اتخاذ و اجرای تدابیری که به کاهش خشونت ها و ناهنجاری ها در رفتار با زنان مؤثرند یاری رسانند. یکی از جملۀ تدابیر مهم، بازگرداندن وتشویق توانمندی های خود زنان است که به این عوامل بسته گی دارد:

· آگاهی زنان از مسئولیت های شان
· آموزش و تعلیم و تربیه
· تحلیل واقعی و نگاهی مجدد در این مورد به دستورهای اکید و اثرگذار دینی و مذهبی
· بلند بردن سطح انتظارات و توقعات زنان از خود
· روحیۀ همکاری مثبت
· تشویق زنان به اشتراک در امور اقتصادی
· تقویت فرصت های شغلی و اقتصادی برای زنان و حمایت آنان در این زمینه
· توجه منصفانه به مرد و زن
· کمک به فراهم آوری شرایط لازم مشارکت متوازن در فعالیت های سیاسی و تصمیم گیری ها

طرق بازتابدهی خشونت ها و تخلفات ناشی از جنسیت

با استفاده از امکانات و تکنیک های گوناگونی که در دسترس ژورنالیستان و صاحبان رسانه ها می باشد، می توان با انتخابی دقیق و مطابق به وضعیت و ضرورت و با استفاده از ژانر یا نوع به خصوصی که در گزارش دهی و اشاعة آن مسئله دارای اثری مناسب پنداشته می شود، اقدام کرد. رعایت این چند نکته مورد نیاز جدی است:

· از اغراق و مبالغه به هر حال باید پرهیز شود
· راستی ودرستی در اخبار و گزارشدهی اساس کار باشد
· هتک حرمت هیچ انسانی مجاز نیست
· اگر با دریافت اطلاعات مورد نظر بیم تشویق دیگران به عمل زشت و خشونت متصور باشد از نشر آن به صورتی که چنین تصوری را به میان آورده خودداری گردد
· مطلب به صورتی ارایه شود که خواننده، شنونده یا بیننده به اصل واقعه و علل و اسباب و پی آمدهای احتمالی آن برای کسی که مورد خشونت بوده یا بسته گان و بازمانده گان او وقوف کامل پیدا کند
· مخاطب باید از طریق دریافت اطلاعات لازم با عواقب قانونی تخلف برای متخلف نیز آشنا شود
· قضاوت یک جانبه صورت نگیرد
· تا محکمه حکم قطعی راجع به قضیه صادر نکرده باشد، از قضاوت شخصی و صدور احکام غیر مسئولانه پرهیز گردد
· با آبروی افرادی که متهم اند و هنوز مجرم شناخته نمی شوند یا در جریان بازپرسی ها و جستجو وارد قضایا می شوند با احتیاط برخورد شود
· قبل از نشر چنین مطالب گرفتن مشوره های مسلکی در زمینه به سلامت و سودمندی اشاعه و توزیع آن ها کمک می کند
· در تصویری که ارایه می شود از نظر جنسیتی جبهه گیری نشود و توجه منصفانه به مرد و زن صورت گیرد
· به محض اطلاع یافتن از قضیه یا جریانی، عجولانه و بی تأمل گزارش کردن، هم جریان تحقیق را مخدوش می کند و هم به حیثیت و اعتبار رسانه لطمه می زند؛ بنابر این حقیقت را نباید فدای شهرت کاذب و خودنمایی در بین هم مسلکان نمود و بدون پروای عواقب کار، بی گدر به آب زد

No comments: