Thursday, July 10, 2008

لطف الله لطفی نیز دانشجوی سمستر دوم سال اول میباشد. به عنوان یک دانشجوی فعال ایشان روی تشکیل اتحادیه دانشجویان با ابتکار فعالیت مینمایند. لطف الله لطفی تا اکنون مطالب و موضوعات گوناگونی را به قلم خود نوشته و یا آنرا برگردان نموده است که تعداد آن در روزنامه ها و گاهنامه های کشور اقبال طبع را دریافت نموده اند.



سرقت ادبى چه است؟

مقدمه
از آن جايکه محصلين اکثراً در مورد اينکه يک چيز سرقت ادبى است يا نه مشوش ميباشند، من اين نشريه را تهيه نموده ام تا شما را در فهم چيزيکه قابل قبول باشد کمک نمايد. درين رابطه بعضى ساحات مبهم وجود اگر شما سوالاتى داشته باشيد، از استاد خود پرسان نمائيد. سرقت ادبى يک معضله بسيار جدى ميباشده که دليل خوب براى ناکامى دروس شده ميتواند. بناءً، اول پرسان نمائيد.
يک موضوع مهم ديگر آنست همينکه شما در تعليمات خويش پيشرفت مينمائيد معيار ها عالى ميگردند. منحيث يک محصل همکار از شما توقع ميگردد که نظريات خويش را داشته باشيد. معلومات را مطالعه نموده و به کلمات خويش توضيح نمائيد. اگر شما يک وظيفه را به اساس کاپى نمودن مواد تکميل نمائيد، شما نشان ميدهيد که چيزى را نفهميده ايد. صرفاً شما چيزى را که کتاب درسى ميگويد تکرار مينمائيد. اين کار نشان نميدهد که شما چيزى را فهميده ايد.


تعريف:


اجازه بدهيد که با يک تعريف آغاز نمائيم:
پلى جه رايز، فعل): سرقت و تکميل نمودن نظريات يا کلمات اشخاص ديگر و وانمود دادن آن منحيث نظريات خود: استفاده نموده از محصول ايجاد شده بدون اينکه به منابع اصلى آن پول پرداخته شود يا به آن اعتبار داده شود: مرتکب شدن سرقت ادبى: ارائه نمودن منحيث نظريه يا محصول جديد و اصلى که از منابع موجوده سرچشمه گرفته.
- pla·gia·riz·er ، اسم – سارق ادبى

از جانب: دکشنرى ويبستر جديد ، چاپ نهم (سپرنگ فيلد، مه: ميريم ۱۹۸۱، صفحه ۸۷۰)
چه بايد کرد
حالا اين براى شما چه مفهوم را ارائه مينمايد؟
نخست ازهمه، اين موضوع غيرقابل قبول است که از يک کتاب، روزنامه، مجله يا ساير منابع چاپ شده چيزى کاپى گردد. گستاخ ترين مثال آن مستقيماً کاپى نمودن کدام چيز کلمه به کلمه ميباشد. اين مهم نيست اگر يک عبارت باشد. اگر از شما نيست، نه از آن استفاده نمائيد و نه آنرا در نقل قول منحيث مٶخذ جابجا نمائيد. براى اجراى اين کار طرق مختلف وجود دارد. چيز مهم اين است که به خواننده گفته ميتوانيد که کدام چيز از شما است و کدام چيز از کسى ديگرى است.
براى نقل قول مختصر، از علامات نقل قول در جمله استفاده نمائيد. مثال آن کلوروفلورو کاربن ها "CFC's است: اين مرکبات در رابطه به تخريب زون هاى ستراتوسفير موضوع قابل نگرانى ميباشد [بونس، ان. کيمياى محيطى (ويني پگ: ويرز، ۱۹۹۴، صفحه ۱۹)]
براى نقل قول طويل مناسب خواهد بود اگر تمام نقل قول به خط درشت برجسته گردد.
کلورو فلورو کاربن ها، CFCs : اين مرکبات همچنان در رابطه به تخريب زون هاى ستراتوسفير موضوع قابل نگرانى ميباشد (فصل دوم). مانند اکسايد سوديم (N2O)، آنها در طبقه تحتانى اتموسفير تا نشين نميگردند، مگر جذب کننده اشعه قرمز ميباشند. تا سال ۱۹۶۴، غلظت هاى تروپوسفير سه مرکبات عمده تجارتى کلوروفلورو کاربن ها CFC ........

[بونس، ان. کيمياى محيطى (ويني پگ: ويرز، ۱۹۹۴، صفحه ۱۹)]
دليل ديگر استفاده از مٶخذ عبارت از نشان دادن اين نکته است که شما از کجا معلومات حاصل مينمائيد. وقتيکه شما يک حقيقت را بيان مينمائيد، بجز اينکه معلومات عمومى باشد، شما بايد بگوئيد که از کجا سرچشمه ميگيرد. در غير آن، يک خواننده دقيق کدام طريقه ندارد که بيانيه شما را تفکيک نمايد. اين کار شايد موضوعى باشد مبنى براينکه تصميم گرفته شود که معلومات عمومى کدام است، مگر بخاطر داشته باشيد که شنونده شما کي است. طور مثال عکس العمل شما در برابر بيانيه چه است:
ويتلن هر سال ۱۵۰ ميليون تن ميتان را ارسال مينمايد [بونس، ان. کيمياى محيطى (ويني پگ: ويرز، ۱۹۹۴، صفحه ۱۸)]


بدون مٶخذ چرا شما بايد بالاى من باور داشته باشيد؟
مثال هاى فوق الذکر شايد واضح آشکار گردد. اگر شما کدام چيزى کلمه به کلمه استعمال ميمنائيد، اين نکته بايد بيان گردد. چيز ها اندکى روشن ميگردد وقتيکه شما يک چيز را تفسير مينمائيد. براى اين مشکل يک راه حل ساده موجود ميباشد. تعبير و تفسېر ننمائيد! صرفاً نوشته کسى ديگرى را استعمال نمائيد اگر هدف شما را برآورده ميسازد. صرفاً از نوشته کسى ديگر استفاده نمائيد وقتيکه شما ميخواهيد دقيقاً نقل قول نمائيد که چه را آنها تحرير نموده اند. اگر هدف شما اين نباشد، کلمات خود را استعمال نمائيد.
اين کار از هرنوع ابهام در مورد اينکه کى آنرا تحرير نموده جلوگيرى مينمايد. على الرغم اين گفته ها شما نميخواهيد که کسى شما را متهم به سرقت ادبى نمايد.
شما بايد بياموزيد که چطور به سبک خود تحرير نمائيد. شما شايد تحت تٲثير مٶلفين قرار گيريد وقتيکه شما يک موضوع را براى دانستن واضح و آسان دريابيد، مگر نوشته شما بايد نوشته خود شما باشد. تقليد از ديگران يک تمرين توليدى نميباشد. شما صرفاً بيايد بياموزيد که چطور کاپى نمائيد.
يک معلمى که کار شما را ميخواند يا درجه بندى مينمايد علاقمند ميباشد که شما چقدر نظريه را درک نمائيد. من علاقمند نيستم که شما از کتاب درسى توضيحات را کاپى نمائيد. من ميدانم که مٶلف کتاب ميداند که چرا من کتاب را انتخاب نمودم. من بايد بدانم که شما چه را فهميده ايد.
فهميدن و آموختن نسبت به ادا کردن دوباره يک چيز که شما شنيده ايد حاير اهميت ميباشد. تحرير يک تمرين موجوده است که استعداد شما را مبنى بر توضيح يک موضوع آزمايش مينمايد. من اکثراً فکر ميکنم که چيزى را مى آموزم، بناءً، من کوشش مينمايم که آنرا به تفصيل روى کاغذ بنويسم . اين يک بخش مهم آموختن است.

No comments: